عظمت مقام زینب
مقایسه مقام حضرت زینب و جناب آسیه در بیان رهبر انقلاب
رهبرانقلاب: در قرآن کریم، زن فرعون نمونهی ایمان شناخته شده است. مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود، وقتی در زیر فشار شکنجهی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه از دنیا رفت، از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانهای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد.
در حالی که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود.
این رنجهای روحی که برای #زینب_کبری پیش آمد، آن همه محنتها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان و زنان را.
اما در مقابل همهی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن.
وقتی از او سؤال میشود که چگونه دیدی؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا» چون در راه خداست، در راه اعلای کلمهی اوست.
❇️ ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد.
۱۳۸۸/۱۱/۱۹
درخشش زینبی
زینب به جایی رسید که فقط پیامبران میتوانند به آنجا برسند.
در آن ساعتهای بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، زینب کبری فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسینبنعلی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسانهای تاریخ بشریت، یعنی پیامبران میتوانند به آنجا برسند.
رهبر انقلاب؛ ۷۰/۰۸/۲۲
همسر یزید و دیدار با حضرت زینب
حکایت "همسر یزید و دیدار با حضرت زینب"
به روایت: حجت الاسلام سید محمدباقر علوی تهرانی
دریافت
حجم: 10 مگابایت
اسلام علیک یا زینب کبری (س)
الگوی زن مسلمان
برای دیدن اندازه اصلی روی پوستر کلیک کنید
زینب کبری برای زنان ما در طول تاریخ یک الگوست؛ عقل و متانت، قدرت و شجاعت، شور و احساس عاطفی، صراحت زبان، متانت دل، استواری روح؛ در عینحال، مادرانه، خواهرانه، با همهی انسانها برخورد کردن، در محیط خانه شمع محبت را روشن نگه داشتن، همسر و فرزندان را بر سر سفرهی محبت و عاطفهی خود دور هم جمع کردن؛ اینها خصوصیات زن مسلمان است.
رهبر انقلاب؛ ۸۴/۳/۲۵
یا حسین...
.
من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم ...
حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم ...
.
در حسینیه ارباب شبی خوابم برد ...
صبح پشت در یک میکده بیدار شدم ...
.
چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ...
ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم ...
.
شال خوشبوی تو سبز و علم دوش تو سبز ...
دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم ...
.
بچه بودم که اباالفضل شفا داد مرا ...
تا قیامت به اباالفضل(ع) بدهکار شدم ...
.
خلق در روضه گرفتند برات عتبات ...
من بیچاره ولی دیر خبر دار شدم ...
.
رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو ...
هر شب اواره هر کوچه و بازار شدم ...
.
کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب(س) ...
از بلایای پس از شام عزادار شدم ...
.
من از آن روز که در بند توأم آزادم ...
نوکر فاطمه و حیدر کرار شدم ...
صلی الله عَلَیکِ یا عَقیلةُ العَرب...
ز بیت مرتضی (ع) شاه ولایت اختری سر زد .. که از نور رخش، ارض و سماء را زیب و زیور زد
بـود میـلاد زینب (س) آنکه اندر روز میلادش .. در آغوش حسینش خنده بر روی برادر زد.....
میلاد بزرگ بانوی دشت کربلا و نگهدارنده ایمان و عقیده و کوبنده دژخیمان زورگوی بنیامیه، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را خدمت حضرت ولیعصر (عج) و شیعیان تبریک عرض نموده و روز پرستار مبارک باد...مختصری درباره میلاد حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها:
زینب کبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).
در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند))