ترس از تعاملات راهبردی ایران؛ عقبه جنجال رسانه ای کجاست؟
1- عقبه جنجال علیه گسترش روابط راهبردی ایران با کشورهایی مثل چین و روسیه کجاست؟ اولا مقامات غربی بسیاری طی چند سال اخیر،"انتقال محور قدرت جهان از غرب به شرق" را به عنوان خبر اعلام کرده اند:
فدریکاموگرینی: "قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. قدرت آمریکا در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ ترین دموکراسی دنیا بی ثبات شده است".
نیکولاسارکوزی: "محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم".
جوزپبورل: "تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق الان پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است".
ولفگانگایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بینالمللی را شکل می دهند. برخی از اساسی ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد".
ثانیاجمهوری اسلامی ایران، نقش منحصر به فردی را در این انتقال قدرت ایفا کرده است. بنابراین هر تدارکش برای توسعه تعاملات راهبردی با شرق ( از جمله چین و روسیه)، با سرآسیمگی در غرب مواجه می شود و کاملا طبیعی است که ماشین جنگ رسانه ای آنها بلافاصله مامور ریختن آتش تهیه سنگین شوند. آنها یک بار همین چند سال قبل دیدند که چگونه سفر مهم و اثر گذارحاج قاسم سلیمانی به مسکو (مرداد ۹۴)، توانست روسیه را در جنگ مقابل جنگ نیابتی آمریکا در سوریه، همراه جبهه مقاومت کند و جنگ جهانی سوم را به ضرر غرب مغلوبه سازد.
در این مواجهه راهبردی که به مرگ و زندگی قلدرانه استکبار غرب گره خورده، پادوهای دشمن (با نقاب اصلاح طلب یا اپوزیسیون) مامورند هر تعامل مهم جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه و سایر کشور های شرقی را بکوبند؛ فرقی هم نمی کند که مثلا آقای لاریجانی مامور پیگیری روابط راهبردی با چین شود؛ یا آقای قالیباف، متولی انتقال پیام راهبردی رهبر انقلاب به روسیه باشد. همان ها که تدارک سند روابط راهبردی 20 ساله با چین را آماج بمباران رسانه ای قرار دادند، سفر آقای قالیباف را هم سیبل حملات رسانه ای کردند.
نگرانی بزرگ غرب قابل درک است؛ اگر قدرت اقتصادی چین، قدرت نظامی روسیه، و قدرت بسیج کنندگی و الهام بخشی ایران در منطقه، بتواند به هم افزایی منافع و دفع تهدید های مشترک منتهی شود، دیگر جایی برای دست درازی غرب باقی نمی ماند. طیف شناخته شده، چنان علیه همکاری راهبردی با چین بدگویی می کنند که انگار همین ها نبودند برجام را ضرورت و معجزه قرن جا زدند. "صدای آمریکا در توییتر" هم مدتی قبل نوشت؛ "قرارداد ایران با چین، ترکمانچای دوم است" (!)
کسی از پشت کوه آمده و بی خبر باشد، احتمالا باید تصور کند چین بوده که توافق برجام را زیر پا گذاشته و باطل اعلام کرده که اینها غیرتی شده اند. چطور می شود قرارداد یکطرفه شده برجام را، در وقت خودش تحسین و تمجید کرده باشند، و سند همکاری دوجانبه با چین را که از جمله ابزار های بی اثر کردن تحریم هاست، خسارت بخوانند؟!
منطقا معطل آمریکا و اروپا نماندن و گسترش شرکای اقتصادی ایران، غرب و مزدوران آن را عصبانی می کند؛ همان ها که خیال می کردند انقلاب با برجام از پا در می آید. ♦️از همه با نمک تر، غیرتی شدن سلطنت طلب ها، منافقین وگروهک های مشابه است که یا بحرین را به آمریکا و انگلیس واگذار کردند. و یا در جنگ تحمیلی صدام و هر دشمنی دیگر غرب، کنار دشمن ایستادند و به وطن خیانت کردند.
همین ها در فتنه آمریکایی سبز هم "مرگ بر چین و روسیه" گفتند؛ تا به تعبیر حضرت امام (ره) "مرگ بر آمریکا منسی (فراموش) شود". این طیف اگر صداقت داشتند، باید علیه آمریکا و تحریم های ضد انسانی آن موضع می گرفتند، نه این که از تحریم ضد ملت ایران استقبال کنند
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.