ما را در ویراستی دنبال کنید

صدای زنگ کاروان……

n

دیگر چندی به ماه عزای پسر خاتم پیغمبران نمانده همانکه آدم از یاد او گریست و نوح وقتی به وادی

n

n

 شهادتگاه او رسید از حزن او گریست…….

n

 آنروز که ابراهیم اسماعیلش را برای خدا به قربانگاه می برد در آن دم بر غم عظمای فرزند خاتم گریست…..

n

دیگر چه بگویم از گریه های موسی وعیسی و اشکهای خضر نبی…….

n

حالا هزارواندی سال است که این اشکها سینه به سینه به من وتو رسیده که اگر هر چه هستیم به یاد ارباب آزاده باشیم و چه خوش گفت آن پیر فرزانه حضرت امام روح الله که:این محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است……..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *