قیام ابی عبدالله(علیه السلام) قیام نظامی نبود بلکه قیام عاطفی وتبلیغی بود. حسین(علیه السلام)نمی خواست شخص یزید ویزیدها را بردارد بلکه می خواست شخصیت بنی امیه وبنی مروان را نابود کند. روز عاشورا گاهی بدون اسلحه به میدان می رفت وسخنرانی عاطفی تبلیغی می نمود ، علاوه بر اینکه گاهی قرآن را به میدان می برد وآنها را به قرآن قسم می دادکه بیدار شوند ، طفل شیرخوارش را به میدان برد که بر روی دستانش شهید کردند وسرانجام موجی در کربلا ایجاد کرد که عصر عاشورا تاثیر نهاد و اختلافی در میان لشگر یزید پدید آمد.
این موج را باید موج دیگری پیروی کند وموج دیگر ،اسارت خاندان حضرت حسین(علیه السلام) بود که به واسطه آن وتبلیغاتی که داشتند ،موج عظیمی در کوفه وشام بلکه همه ممالک اسلامی ایجاد کرد ؛حتی گفته شده که در مدت بیست سال قبل از قیام امام حسین(علیه السلام)یک انقلاب هم واقع نشد ،ولی در مدت بیست سال بعد از قیام امام حسین (علیه السلام) بیشتر از بیست انقلاب رخ داد که طی آن در سال د وم دولت بنی امیه ودر سال بیستم ،دولت بنی مروان برچیده شد.....
این موج دوم را موج دایمی دیگری باید مدد کند تا آن موج زنده بماند و آن موج سوم ، موج عزا ،نوحه سرایی ،گریه ، سینه زنی وزیارت امام حسین (علیه السلام) است عزاداری علاوه برآنکه شهادت و فداکاری و ایثار وشهادت پروری را به انسان می آموزد ، تعلیم وتعلم عمومی نیز مرهون همین مجالس است. تهذیب نفس خصوصا صبر،استقامت ،شجاعت، زیر بار ظلم نرفتن،از اثرات مستقیم آن است .نقش دیگر این مجالس زنده نمودن دو قانون بزرگ اسلام یعنی امر به معروف و نهی از منکر می باشد.......
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.