-
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۰ ب.ظ
-
۵۱۳۷
بسم الله الرحمن الرحیم
در این که سبب نام گذارى آنان به حواریون چه بود، اختلاف است.برخى این لفظ را کنایه از پاکى و صفاى قلب و دل یا جامه آن ها دانسته اند.
برخى گفته اند: این لغت از حور که به معناى سفیدى خالص است گرفته شده و سبب نام گذاریش آن بود که شغلشان تمیز کردن لباس ها بوده است و سبب انتخاب این شغل هم آن بود که آن ها هر وقت گرسنه مى شدند، به عیسى مى گفتند و آن حضرت براى ایشان از زمین و کوه و سنگ نان بیرون مى آورد و به آن ها مى داد هر وقت تشنه مى شدند، دست خود را به زمین مى زد و آب بیرون مى آمد و آن ها مى آشامیدند تا آن که به عیسى عرض کردند: یا روح الّله ! کیست که از ما برتر باشد؟ هرگاه نان بخواهیم ما را سیر مى کنى و هرگاه آب بخواهیم سیراب مى شویم و نعمت ایمان و معرفت به تو نیز به ما عطا شده است ؟ عیسى فرمود: برتر از شما آن کسى است که از دست رنج خود نان مى خورد و از کسب خود روزى مى گیرد. آن ها که این سخن را شنیدند، دست به کار شست وشوى جامه هاى مردم شده و از دستمزد آن نان مى خوردند.
قول دیگر آن است که این نام کنایه از شست وشو دادن آن ها از دل ها و نفوس مردم بود که با بیان معارف الهى و احکام و توجه دادن مردم به سوى خداى یکتا، دل ها را از آلودگى شرک و بت پرستى شست وشو مى دادند.
در حدیثى که صدوق از حسن بن فضال روایت کرده ، وى گوید:
به امام هشتم ( ع ) عرض کردم که چرا آن ها را حواریون گفتند؟ حضرت فرمود: علت در پیش مردم بدان سبب بود که آن ها جامه ها را مى شستند و اما در نزد ما بدان سبب بود که آنان خودشان پاک بودند و مردم را نیز با موعظه و پند از آلودگى به گناهان پاک مى کردند. معناى دیگرى که براى حوارى در لغت آمده ، یاور و ناصر است که آن ها چون دعوت حضرت عیسى را اجابت کرده و یارى و نصرت او را عهده دار شدند، ازاین رو به حواریون عیسى موسوم گشتند.
حواریون در قرآن
در قران مجید چهار مرتبه لفظ مستقیم حواریون به کار برده شده که به ترتیب در زیر به آن اشاره می شود:
ال عمران آیه 52) هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد{منظور بنی اسرائیل است}، گفت: کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟ حواریون ( شاگردان مخصوص او) گفتند: ما یاوران خداییم، به خدا ایمان آوردیم، و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آوردهایم.
المائده آیه 111 و 112 ) و بیاد آور زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که به من و فرستاده من ایمان بیاورید، آنها گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم(111) در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم آیا پروردگار تو میتواند مائدهای از آسمان نازل کند؟ او (در پاسخ) گفت از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!
الصف آیه 14 ) ای کسانی که ایمان آوردهاید یاوران خدا باشید همانگونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم، و در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تاءیید کردیم و سرانجام بر آنها پیروز شدند.
تعداد حواریون و نام آن ها
تعداد ایشان مطابق روایات دوازده نفر است ، ولى از نام آن ها در روایات اسلامى ذکرى نشده ، فقط در حدیث احتجاج حضرت رضا( ع ) با جاثلیق این جمله هست که حضرت بدو فرمود: حواریون دوازده نفر بودندکه دانشمندتر و برتر از همه آن ها لوقا بود. در انجیل متى ( باب دهم ) نام آنها ذکر شده درانجیل برنابا فصل چهاردهم نام آن دوازده نفر را گونه دیگر ذکر کرده اند
نام لوقا در هیچ یک از این دو نقل نیست و این یکى از موارد اختلاف بین روایات اسلامى و انجیل هایى است که اگر حدیث مزبور از نظر سند معتبر باشد، براى ما سند ییت دارد و مقدم برانجیل ها است که دست خوش تحریف گردیده است.
حواریون در روایات اسلامی
در پاره اى از روایات گفت وگوهایى از حضرت عیسى با حواریون در برخى از مسافرت هایى که مى کرده است نقل شده و در دستورهاى اخلاقى و پند و اندرزهایى نیز که از آن بزرگوار به جاى مانده است و گاهى نامى از آن ها برده شده و نصیحت هایى به آن ها فرموده که چون خالى از فایده نیست ، قسمتى از آن ها را در زیر براى شما ذکر مى کنیم:
1) کلینى در حدیث معروفی روایت کرده که عیسى به حواریون فرمود: مرا به شما حاجتى است که مى خواهم آن را برایم برآورید. گفتند: حاجتت برآوده است . عیسى برخاست و قدم هاى آن ها را شست ، حواریون گفتند: ما به این کار سزاوارتر بودیم اى روح خدا! عیسى فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت گزارى ، مرد عالم و دانشمند است و من فروتنى و تواضع کردم تا شما نیز مانند من پس از رفتنم در مردم فروتنى و تواضع پیشه سازید. سپس عیسى فرمود: حکمت با تواضع و فروتنى آباد گردد، نه با تکبر، چنان که زراعت در زمین هموار مى روید نه در کوه.
2) صدوق در خصال از امام صادق ( ع ) روایت کرده است که حواریون به عیسى عرض کردند: اى آموزنده ئ هر خیر و نیکى ! به ما بیاموز که چه چیزى سخت ترین همه چیزهاست ؟ عیسى فرمود: سخت ترین چیزها خشم خداى عزوجل مى باشد. پرسیدند: به چه وسیله اى مى توان از خشم خداوند پرهیز کرد؟ فرمود: به این که خشم نکنید. گفتند: ابتدا و آغاز خشم از چیست ؟ حضرت فرمود: از تکبر و سرکشى و کوچک شمردن مردم مضمون این حدیث را مولوى چنین به نظم آورده است: گفت عیسى را یکى هوشیار سر چیست در هستى ز جمله صعب تر گفت اى جان صعب تر خشم خدا که از آن دوزخ همى لرزد چو ما گفت از این خشم خدا چبود امان گفت ترک خشم خویش اندر زمان کظم غیظ است اى پسر خط امان خشم حق باد آورد درکش امان
3) در کتاب امالى از امام هشتم حضرت رضا( ع ) روایت شده که فرمود: عیسى بن مریم به حواریون فرمود که اى بنى اسرائیل ! هنگامى که دین شما سالم بود، بر دنیاى از دست رفته خود تاءسف نخورید. دنیاپرستان وقتى دنیاى آن ها سالم است ، براى آن چه از دینشان رفته تاءسف نمى خورند.
4) در کتاب خصال از امام سجاد( ع ) روایت شده است که حضرت مسیح به حواریون فرمود : جز این نیست که دنیا پلى است ، پس از آن بگذرید و به آبادانى آن نپردازید.
5) در امالى طوسى از امام صادق ( ع ) روایت شده که عیسى بن مریم به اصحاب خود فرمود: براى دنیا کار مى کنید، در صورتى که به واسطه کار و عمل در دنیا روزى مى خورید و براى آخرت کار نمى کنید با این که درآن جا به جز از راه کار و عمل روزى نداید. واى بر شما اى علماى سوء ( و دانشمندان بدکار) مزد را مى گیرید ولى عملى انجام نمى دهید. نزدیک است که کارفرما کار خود را بخواهد و زود است که شما از این دنیا به تاریکى قبر بروید. چگونه از اهل علم و دانش است کسى که به سوى آخرت مى رود، ولى به دنیا رو آورده است بدان چه زیانش مى زندعلاقه مندتر است از آن چه سودش دهد.
6) در کتاب اصول کافی (که یکی از کتاب های مهم واصولی شیعه است)، ج 1، ص 48، ح 3 از رسول خدا روایت کرده است:
حواریون از عیسى بن مریم پرسیدند با چه کسانى مجالست و هم نشینى کنیم ؟ فرمود با کسى که سه خصلت دارد:
- دیدار او شما را به یاد خداوند اندازد.
- گفتار او بر علم شما بیفزاید.
- کردار او شما را به آخرت ترغیب نماید.
پیامبر اکرم می فرماید: همنشین خوب مانند عطار است . اگر از عطرش به تو ندهد، از مجالست با او معطر و خوشبو مى شوى . و همنشین بد مانند حداد و صاحب کوره است که اگر تو را به شراره آتش خود نسوزاند، دودش به تو مى رسد.
سرانجام کار حواریون
حواریون ، پس از عروج حضرت عیسى به آسمان به میان مردم رفته وآن ها را به شریعت آن حضرت دعوت مى کردند و رساله ها به اطراف نوشتند و گروه بسیارى را به دین مسیح درآوردند تا سرانجام چنان که گفته اند هر کدام به نحوى به دست امپراتوران و سلاطین و سایر سرکشان بنى اسرائیل به قتل رسیدند. بعضى را در دیگ روغن داغ شده انداختند،برخى را سنگ سار نمودند، عده اى را از بناهاى بلند به زمین انداختند وسر و دستشان را شکستند و خلاصه هر یک به نوعى به شهادت رسیدند.تنها میان ایشان یهوداى اسخر یوطى بود که خیانت کرد و عیسى را دربرابر بهاى اندکى که از یهود دریافت کرده بود، تسلیم نمود و به فرمان خداوند شبیه عیسی شد و به جای او مصلوب گردید و باعث شد تا مسیح (ع)به آسمان عروج کند تا در برهه دیگر از زمان همراه امام عصر (عج)ظهور نماید و ظلم را ریشه کن کند.
جالب است بدانید حضرت مهدى (علیه السلام ) در شب نیمه شعبان سال 255 هجرى (در شهر سامرّا) به دنیا آمد، مادرش (نرجس ) دختر یشوعا از ذریه شمعون یکى از حواریون حضرت عیسى (علیه السلام ) بود.
روحش شاد.
خلاصه:
در قرآن چهار بار از حواریون به نیکی یاد شده . به امام هشتم ( ع ) عرض کردند که چرا آن ها را حواریون گفتند؟ حضرت فرمود: علت در پیش مردم بدان سبب بود که آن ها جامه ها را مى شستند و اما در نزد ما بدان سبب بود که آنان خودشان پاک بودند و مردم را نیز با موعظه و پند از آلودگى به گناهان پاک مى کردند. معناى دیگرى که براى حوارى در لغت آمده ، یاور و ناصر است که آن ها چون دعوت حضرت عیسى را اجابت کرده و یارى و نصرت او را عهده دار شدند، ازاین رو به حواریون عیسى موسوم گشتند.
تعداد ایشان مطابق روایات دوازده نفر است ، ولى از نام آن ها در روایات اسلامى ذکرى نشده ، فقط در حدیث احتجاج حضرت رضا( ع ) با جاثلیق این جمله هست که حضرت بدو فرمود: حواریون دوازده نفر بودندکه دانشمندتر و برتر از همه آن ها لوقا بود.
در کتاب خصال از امام سجاد( ع ) روایت شده است که حضرت مسیح به حواریون فرمود : جز این نیست که دنیا پلى است ، پس از آن بگذرید و به آبادانى آن نپردازید.
جالب است بدانید حضرت مهدى (علیه السلام ) در شب نیمه شعبان سال 255 هجرى (در شهر سامرّا) به دنیا آمد، مادرش (نرجس ) دختر یشوعا از ذریه شمعون یکى از حواریون حضرت عیسى (علیه السلام ) بود.
منابع:
قران
کافى
تاریخ انبیا
امام شناسی جلد سوم
کشکول جبهه
المستجاد من کتاب الا رشاد