در کلام امیرمؤمنان(علیه السلام)


n


n

n


n

روایت شده یکی از یاران امیرمؤمنان(ع) به نام همّام -که مردی عابد بود-

n

به حضرت عرض کرد: ای امیرمومنان اهل تقوا را برایم طوری توصیف کن که گویا آنها را می بینم.

n

پاسخ دادن به او بر حضرت گران امده ؛ فرمود:ای همام؛ تقوای الاهی داشته و نیکوکار باش که:

n

((همانا خداوند با کسانی است که تقوا دارند؛ وکسانی که نیکوکارند))

n

همّام به این سخن قانع نشد واصرار ورزید.انگاه حضرت بعد از حمد و صلوات:

n

همانا خداوند سبحان  مخلوقات را در حالی افرید که از اطاعتشان بی نیاز و از گناه و سرکشی شان ایمن باشد.

n

روزیشان را میانشان تقسیم کرد و هریک را جای خودش قرارداد.

n

اهل تقوا؛ و  پرواپیشگان درزمین؛ اهل فضیلت ها و برتری میباشند:

n

1: سخنانشان راستی است.

n

2: پوش آنها میانه است.

n

3: روششان فروتنی است.

n

4: چشمانشان را از چیزی که خداوند بر انها حرام کرده است؛ فرو می خوابانند.

n

5: گوش هایشان را بر دانش سودمند وقف نمودند.

n

6: در ناخوشی ها همان روحیه را دارند؛ که در خوشی ها دارا می باشد.

n

7: خالق چنان در جانشان بزرگ است؛که غیر او در دیدگانش کوچک می باشد.

n

8: قلب هایشان محزون است.

n

9: دیگران از شرّاو ایمن اند.

n

10: بدن هایشان لاغر؛ نیازهایشان اندک؛ وجانهایشان پاک است.

n

11: داروی درد خویش را در قرآن می جویند.

n

12: دانشمند نیکو کار و پرهیزکارند.

n

حضرت دراین خطبه 110 مورد را بیان میکند که در آخر راوی میگوید:(اینها را که شنید)فریاد کشید؛ که جانش در همان فریاد بود.

n

آنگاه امیرمؤمنان فرمود: ((به خدا سوگند که از همین بر او می هراسیدم))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *