n
روزی، گذر امام حسین (علیه السلام)بر عبدالله بن عمروعاص افتاد؛
n
پس عبدالله گفت: هرکه دوست دارد،محبوب ترین مردم زمین ، نزد اهل آسمان را ببیند ،
n
پس به این عبور کننده (امام حسین علیه السلام) بنگرد،
n
اگرچه من ، از شبهای صفین تاکنون ، با او هم سخن نشده ام.
n
ابو سعید خدری، او را نزد امام حسین (علیه السلام) آورد؛ حضرت (علیه السلام)
n
پرسید:«آیا تو، می دانستی که من ، محبوب ترین مردم زمین ، نزد آسمانیانم و در عین حال،
n
با من وپدرم در صفین به جنگ برخاستی؟ به خدا سوگند! پدر من ، بهتر از من بود!.»
n
عبدالله پوزش خواست و گفت: پیامبر اکرم( ص) به من فرمود: از پدرت اطاعت کن.
n
حضرت فرمود:«آیا فرموده خدای متعال را نشنیده بودی که: و اگر پدر و مادرت تورا
n
وادار کنند که آنچه را نمی دانی شریک خدا قرار دهی، امر آنان را اطاعت مکن؟!.» و
n
آیا فرموده رسول خدا را نشنیده بودی که :همانا اطاعت از غیر خدا ، فقط در کارهای نیک است؟!
n
و نیز فرموده اورا که: هیچ مخلوقی، در چیزی که نافرمانی آفریدگار است، نباید اطاعت شود؟!.
n
n
لقمان:۱۵
n
المناقب
n
بحارالانوار۴۳:۲۹۷
n