ما را در ویراستی دنبال کنید

نگین هستی…
n

n

n

حضرت محمد( صلی الله علیه وآله)

n

اسم آن بزرگوار محمد و کنیه مشهور او احمد و مصطفی است.

n

عمر آن بزرگوار شست و سه سال است. در صبح روز جمعه هفدهم ربیع الاول سنه عام الفیل

n

متولد شد(سالی که پروردگار عالم به وسیله پرستوها خانه خود را حفظ فرمود و اصحاب فیل را که قصد خراب کردن

n

خانه خدا را داشتند نابود کرد)

n

 

n

بیست وپنج ساله بود که با حضرت خدیجه آن بانویی که باید گفت: حقّ عظیمی به گردن اسلام دارد ،

n

ازدواج نمود. چهل ساله بود که در شب ۲۷ رجب المرجب مبعوث به رسالت شد.

n

سیزده سال در مکه با مصیبتهای کمرشکن، اسلام را تبلیغ نمود بالاخره چون کفار قریش مانع از

n

پیشرفت اسلام شدند به مدینه هجرت فرمود وآن سال مبدأ تاریخ مسلمانان شد. ده سال در مدینه بود و

n

توانست در آن مدت رسالت خود رابه دنیا ابلاغ کند.

n

 

n

n

 

n

n

غروب خورشید

n

در جریان جنگ خیبر که درآغاز سال هشتم هجری واقع شد،یک زن یهودی به وسیله ی غذایی که

n

با زهر مسموم کرده بود،آن حضرت را مسموم کرد.

n

گرچه پیامبر(صلیّٰ الله علیه وآله) متوجه شد و از آن غذا دست کشید،ولی اثر آن غذای مسموم گاهی ظاهر

n

می شد؛ تا آن که سرانجام آن جناب در بستر بیماری افتاد

n

امیرالمؤمنین(علیه السّلام) می فرمایند: روزی، قبل از وفات پیامبر اکرم(صلیّٰ الله علیه وآله) در خدمت

n

حضرتش بودم که فرمود:مرا بنشان. وقتی او را نشاندم. فرمودای علی! تو برادر من در دنیا و

n

آخرت، و وصّی و جانشین من هستی

n

سپس فرمودای بلال! شمشیر و زره مرا بیاورید و اسب مرا زین کنید

n

بلال آنها را آورد و حضرت فرمودعلی جان!برخیز و آنها را تحویل بگیر و به خانه ات ببر

n

من نیز چنین کردم.

n

وقتی بازگشتم، پیامبر با دیدن من،انگشتر خود را از انگشت بیرون آورد و به من داد و

n

فرموداین خاتم در دنیا و آخرت برای تو است

n

سپس فرمودای بنی هاشم و ای مسلمانان! با علی مخالفت و دشمنی نکنید که اگر دشمنی کردید،گمراه خواهید شد؛ و به او حسد نورزید که کافر می گردید

n

با این وجود،امر فرمود که دوات و کاغذی بیاورند تا چیزی بنویسد، بلکه مسلمانان هرگز گمراه نشوند.

n

عُمربن خطّاب از آوردن دوات وکاغذ جلوگیری کرد و با گستاخی گفت(اِنَّ الْمَرْءَ لَیَهْجُرُ،وَغَلَبَ عَلَیْهِ

n

الْوَجَعَ!وَ عِنْدَکُمُ الْقُرآنُ،حَسْبُکُمْ کِتابُ اللهِ)؛این مرد هذیان می گوید! و درد بر او غلبه کرده است!

n

شما قرآن دارید و کتاب خدا برای شما بس است

n

رسول خدا(صلیّٰ الله علیه وآله) به هنگام بیماری لحظه ای بی هوش گردید؛ درآن هنگام در خانه کوبیده شد.

n

   فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمود:کیستی؟

n

گفت: مرد غریبی هستم؛آمده ام ازرسول خدا(صلیّٰ الله علیه وآله) پرسشی کنم؛ آیا اجازه می دهید به

n

 محضرش برسم؟

n

   فاطمه ( سلام الله علیها ): بازگرد؛خدا تو را بیامرزد. پیامبر(صلیّٰ الله علیه وآله) بیمار است.

n

  آن مرد غریب رفت و پس از لحظه ای باز آمد ودر خانه را کوبید وگفت:

n

«مرد غریبی است که از پیامبر(صلیّٰ الله علیه وآله) اجازه ورود می خواهد،آیا به غریبان اجازه می دهید»؟

n

ناگهان رسول خدا به هوش آمد وفرمودفاطمه جان!آیا می دانی این شخص کیست؟ این کسی است که

n

جمعیت ها را پراکنده می کند، لذت ها را درهم می شکند؛ این فرشته مرگ(عزراییل)است.به خداسوگند،

n

قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من از کسی اجازه نمی گیرد. او به سبب مقام ارجمندی که

n

من در پیشگاه اللهی دارم، اجازه می خواهد؛ به او اجازه ورود بده

n

فاطمه( سلام الله علیها ) به او فرمود: داخل شو؛خدا تو را بیامرزد.

n

عزراییل مانند نسیم ملایمی وارد خانه ی پیامبر شد و گفت🙁اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ بَیْتِ رَسوُلِ اللهِ).۳

n

هنگامی که پیامبر مریض بود، فاطمه دست حسن و حسین را گرفت و به منزل پدرآمد. خودش را روی بدن آن حضرت افکند و سینه اش را به سینه ی او چسباند و شروع به گریه نمود.

n

پیامبر اکرم(صلیّٰ الله علیه وآله) فرمود:

n

«فاطمه جان! گریه نکن و در مرگ من صورت مخراش،گیسوان پریشان نکن،واویلا مگو و مجلس

n

گریه و نوحه سرایی برایم برپا مکن».

n

سپس اشک رسول خدا بر گونه های مبارک جاری شد و فرمودخدایا!اهل بیتم را به تو و مؤمنین

n

می سپارم.»۴

n

خورشید وجود رسول اکرم در روز دوشنبه بیست و هشتم ماه صفر سال دوازدهم هجری، در حالی

n

که ۶۳ سال داشت،از آسمان دنیا غروب کرد، امّا نام و یاد و تعلیمات حضرتش جاودانه مانده و خواهد

n

ماند.

n

امام علی(علیه السّلام) بنا به وصیت پیامبر پیکر مطهر آن بزرگوار را غسل داد،کفن کرد، و بعد از

n

تشیییع و خواندن نماز، حبیب خود را در مدینه به خاک سپرد.

n

 

n

                 به جانم ریخته چندان،غم و درد مصیبت ها

n

                                                    که گر بر روزها ریزند،گردد تیره چون شب ها

n

 

n

شهادت رسول خوبیها حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) برتمام موحدان جهان تسلیت باد.

n

.……………………………………………………….

n

  1. n

    سوگنامه آل محمد،ص ۱۸

    n

  2. n

  3. n

    انیس المؤمنین،محمّدبن اسحاق حموی،ص ۳۶

    n

  4. n

  5. n

    انوار البَهیّه،صص۱۶-۱۷؛کُحل البصر،(محدّث قمی)،ص۱۹۲

    n

  6. n

  7. n

    بحارالانوار،ج۲۲،ص۴۶۰.

    n

  8. n

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *