ما را در ویراستی دنبال کنید

اولین منبر

n

n

وقتی پیشنهاد شد به منبر بروم،استقبال کردم .آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن

n

با مردم، بلکه با خود فکر می کردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسول الله است.

n

از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت ، هرگز سخنی نگویم

n

که جمله ای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن عهدی بود که با خدای خود بستم.

n

اولین منبرم طولانی شد؛ اما کسی را خسته نکرد به گمان خودم خوب بود، چون عده ای

n

احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گویی ها خوشم آمده بود به همین خاطر

n

دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال، هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.

به نقل از امام خمینی(ره)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *