n
مادر
n
درمیان افکار خویش، خود را برای انتخاب هدیه ای راهی بازار کردم ولی هیچ چیز که شایسته تقدیم باشد نیافتم، خواستم جان خود را تقدیم وفدا کنم ولی دیدم من که از وجود شما جان گرفته وبا شیره وجودت پرورش یافته وبا مهربانی و صبر وتلاش شما به این جایگاه رسیدم چیزی از خود ندارم.مگر می شود با قطره ای از آب دریا،بهای دریا را پرداخت ودر کنار هدیه خداوند که همان بهشت است که نثار شما مادران کرده ،دیگر چیزی نمی تواند ارزش تقدیم به شما راداشته باشد.فقط در نجواهایت با خدا شنیدم خواستی مواظب فرزندان باشد پس حال که اینگونه می خواهی سعی می کنم تا مواظب خود باشم ،مادرم همواره در اوج عزت باشی.
n
روزت مبارک
n
دل نوشته از رضا امیری ارسالی به ایمیل حواریون