ما را در ویراستی دنبال کنید

استراتژیک فرهنگی (دفاع مقدس)

امام خامنه ای

n

بیانات رهبر در۶/۷/۷۹

n

n

جنگ، یکى از محیب ترین حوادث براى یک ملت است. ما همگى این را با وجود خودمان، با گوشت و پوست و احساس و ادراک خودمان مشاهده کردیم. این نیست که فقط در تاریخ چیزى خوانده، یا به آمارها مراجعه کرده باشیم. لیکن نکته مهم این است که ملتها مى‌توانند این حادثه پُرخسارت را به یک فرصت و به یک سرمایه تبدیل کنند. مى‌دانید؛ خسارت جنگ هم فقط این نیست که عزیزان ملت به کام مرگ کشانده مى‌شوند یا ویرانیهایى به بار مى‌آید و سرمایه‌هایى بر باد مى‌رود. اگر در جنگى عزم ملى و خردمندى سردمداران کشور به کمک کشور نیاید، آن سرافکندگى و ذلّت و هزیمت معنوى‌اى که بر دوش آن ملت سنگینى خواهد کرد، شاید از همه این خسارتها بالاتر است.

n

n

امروز بیش از صدوپنجاه سال و نزدیک به دویست سال از قرارداد ننگین ترکمانچاى مى‌گذرد. هر ایرانى که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، در روح خود احساس شرمسارى، حقارت و شکست مى‌کند و از خود مى‌پرسد: چطور در حادثه‌اى به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملى و سرمایه‌هاى مادّى و معنوى کشور را به کمک هویّت ملى این کشور به میدان بیاورند؟! لشکر مهاجم دشمن تا قلب کشور آمد؛ بعد با التماس و درخواست و پیشکش دادن و وساطت دشمنانِ دوست‌نما و خسارتهاى فراوان ملى و آن اهانتهایى که به ملت ایران شد، قبول کرد که قدرى عقب بنشیند، در حالى‌که هفده شهر قفقاز را از ایران گرفته و کشور را از بخشى از پاره تن خودش محروم کرده بود!.

n

در جنگى که در سال ۱۳۵۹ در این کشور رخ داد، همه این حوادث ممکن بود. آنهایى که مى‌خواستند قطعه‌اى از خاک ایران را از ایران جدا کنند، هدفشان فقط این نبود که ایران را از آنچه که هست، قدرى کوچکتر کنند. هدف این بود که این ملت را براى قرنها – حداقل یک قرن، دو قرن – با احساس حقارت سرِ جاى خود بنشانند.

n

این خسارتى که بنا بود به وجود آید – و اگر عزم ملى و تدبیر و خردمندى سردمداران و مسؤولان کشور و اخلاص و جدّیت کسانى که در این راه قدم گذاشتند، نمى‌بود، قطعاً این پیش مى‌آمد – با این عزم ملى و با این ایمان، تبدیل به یک فرصت شد. آرى؛ ما در جنگ، بسیار جانهاى عزیز را از دست دادیم و خسارتهاى مادّى و معنوى زیادى هم تحمل کردیم؛ اما چیزى در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش براى امروز و فرداى این ملت، از همه چیز بالاتر است و آن، احساس اتّکاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباورىِ ملىِ عظیم و احساس اعتقاد به این بود که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنى یکى پس از دیگرى قابل شدن خواهد شد. این در زندگى ما اتّفاق افتاد.

n

استفاده از فرصت ها

n

این هشت سال دوره دفاع مقدس، شامل هزاران هزار حادثه است. من مى‌خواهم این را از جامعه فرهنگى و هنرى کشور مطالبه کنم که از این هزاران هزار حادثه، لااقل یک فهرست تهیه کنند. بنشینند فکر کنند و در حوادث جنگ، دقّتِ نظر هنرمندانه به خرج دهند؛ یک فهرست از این حوادث به وجود آورند؛ بعد این را بگذارند در قبال کارهاى هنرى‌اى که تا امروز درباره‌ى جنگ شده است – که البته بسیار هم ارزشمند است – ببینند که چقدر از این فهرست را ما پُر کرده‌ایم. من اعتقادم این است که اگر این کار صورت گیرد، خواهیم فهمید که ما یک هزارم آنچه را که درباره این جنگ مى‌باید تبیین کرد و مى‌توان تبیین و موشکافى کرد، هنوز بیان نکرده‌ایم!

n

n

همه جنگ، داخل جبهه‌ها نیست. بسیارى از مسائل جنگ، داخل خانه‌هاست؛ در راههاست؛ داخل دلهاست؛ در مجموعه‌هاى تصمیم‌گیرى است؛ در مجامع بین‌المللى است. ببینید؛ ما در دوره جنگ، از طرف مجامعى که ادّعا مى‌کردند در مسائل جهانى بیطرفند، در مقابل یک اعمال غرض واضحى قرار گرفتیم. ادعاهاى بسیار بزرگى هم مى‌کردند. کسانى که امروز شما مى‌بینید درباره سلاحهاى کشتار جمعى و سلاحهاى شیمیایى و میکروبى و از این حرفها داد سخن مى‌دهند و جزو مسائل واضح مى‌شمرند، اینها به رژیم عراق و ارتش عراق سلاح شیمیایى دادند؛ برایش ساختند و یا امکان ساخت آن را برایش فراهم کردند. دو قطب بزرگ دنیاى آن روز – یعنى قطب امریکا و قطب شوروى سابق – مشترکاً با همه ساز و برگشان به کمک عراق آمدند. اینها کجا و در کدامیک از این آثار هنرى ما درست تبیین و تشریح شده است؟

n

اثار نمونه

n

آثار بزرگ هنرى دنیا را نگاه کنید؛ بسیارى از آنها برروى قهرمانیهاى ملتها متمرکزند؛ حتى آن‌جایى که شکست خوردند. در لشکرکشى ناپلئون به روسیه، دو نفر روایتگر بزرگ هنرى، این ماجرا را روایت کردند: یکى فرانسوى است که ویکتور هوگوست؛ یکى روسى است – طرفِ شکست خورده، که اول کار شکست خورد – که تولستوى است. آن طرفِ پیروز طبعاً گزارشهایى را ممکن است بدهد؛ اما شما ببینید، در این کتابِ آن طرفِ شکست خورده، شکست را آن‌چنان تصویر مى‌کند که مایه غرور و سربلندى ملت است. یعنى در حرکت ملت، آن نقاط ارزشمندى را که یک هنرمند مى‌تواند ببیند، اینها را بیرون مى‌کشد، برجسته مى‌کند، رنگ و روغن مى‌زند و جلوِ چشمها مى‌گیرد.

n

وظیفه نویسندگان ما

n

ما در این ماجراى هشت ساله، یک پیروزى مطلق به دست آوردیم. ما که جنگ را شروع نکرده بودیم که بگوییم فلان جا را مى‌خواستیم بگیریم، نتوانستیم، پس ناکام شدیم؛ قضیه این نبود. قضیه این بود که دشمنى به ما حمله کرده بود و مى‌خواست بخشى از خاک ما را بگیرد؛ همه دنیا هم به او کمک کردند؛ ما هم مردانه ایستادیم؛ ناکام شد و بینى‌اش به خاک مالیده شد و برگشت. پیروزى از این بالاتر؟ این پیروزى را با همین ابعاد، با همه خصوصیاتى که در آن وجود دارد، با همه آن هزاران هزار ماجرایى که آن را به وجود آورده است، ما باید روایت کنیم. این کارِ هنرمندان عزیز ماست؛ کار نویسندگان است؛ کار سینماگران است؛ کار شاعران است؛ کار نقّاشان است؛ کار اصحاب فرهنگ و هنر است.

n

از همه عزیزانى که در عرصه فرهنگ و هنر، به این ملت، به این کشور و به خاطره باشکوه جنگ خدمت کرده‌اند، صمیمانه و مخلصانه تشکّر مى‌کنم. امیدوارم که خداوند از همه شما قبول کند و شما را موفّق بدارد و همه‌ى خواهران و برادران عزیز مشمول هدایت و توفیق الهى باشند و آن دینْ عظیمى که بر دوش همه ماست، ان‌شاءاللَّه بتوانیم در مقابل این ملت و در مقابل این تاریخ آن را ادا کنیم.

n

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *