ما را در ویراستی دنبال کنید

آنچه با قلب علی کرد ندانم به خدا

n

هر بهاری که خزان غارت گلها می‌کرد
ناله از سوز جگر بلبل شیدا می‌کرد
این حکایت به مثل گفتم و دیدم که درست
با دل زار علی رابطه پیدا می‌کرد
همسرش فاطمه آن نوگل بوستان رسول
کز حیا فخر به صد مریم عذرا می‌کرد
شد چنان عرصه بر او تنگ که از شدت درد…….
مرگ خود ز خداوند تقاضا می‌کرد
بود در بستر بیماری و با حال نژند
بهر دیدار علی دیده ز هم وا می‌کرد
اشک در دیده او آینه بندان می‌گشت
وندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد
در هیاهوی ستم از نفس افتاد دریغ
آنکه خود با نفسش کار مسیحا می‌کرد
جرمش این بود بهین دخت رسول مدنی
که حمایت ز علی همسر و مولا می‌کرد
کنج بیت الحزن از فرقت مادر همه شب
تا سحر زینب غمدیده خدایا می‌کرد
آنچه با قلب علی کرد ندانم به خدا
ناله‌هایی که اثر در دل خارا می‌کرد
یاد می‌آمدش از رنگ کبود گل یاس
هر زمانی که نظر بر رخ زهرا می‌کرد
علی آن دفتر پر خاطره فاطمه را
با نم اشک ورق می‌زد و امضاء می‌کرد
خاک شد مدفن آن طایر قدسی که مدام
سیر در کنگره عرش معلا می‌کرد
وای قیصر اگرش بغض گلوگیر نبود
دامن از اشک در این واقعه دریا می‌کرد 
سید محمد حسن صفوی پور(قیصر اصفهانی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *