خاطره ای از مزار شهید تورجی زاده در گلزار شهدای اصفهان
n
n
یا زهرا(س)
n
کار کتاب سلام بر ابراهیم در ایام فاطمیه به پایان رسید. شهید ابراهیم هادی یکی از ارادتمندان واقعی حضرت صدیقه بود. ارادت قلبی به ایشان داشت. برای همین همیشه آرزو میکرد مانند مادرش گمنام و بی مزار باشد.
n
خدا هم دعایش را مستجاب کرد. هنوز پیکر ابراهیم در سرزمین غریب فکه باقی مانده. عجیب بود. کتاب سلام بر ابراهیم در شب شهادت حضرت زهراء(س) در سال ۸۸ از چاپ خارج شد!
n
همسفر شهدا خاطرات یکی دیگر از عاشقان حضرت بود. یکی از سادات و فرزندان ایشان. بررسی نهایی این مجموعه در صبح روز شهادت حضرت زهرا(س) در سال ۸۹ به پایان رسید.
n
آن روز اصفهان بودم. ظهر را به مجلس حضرت زهرا(س)رفتم. عصر همان روز به گلزار شهدا رفتم. در میان قبور شهدا قدم میزدم. اعتقاد قلبی داشته و دارم که این شهدا عاشقان و رهروان واقعی حضرت صدیقه(س) بودند.
n
اینان مانند مادر بیمزارشان مدافعان واقعی ولایت بودند.
n
n
برای نگارش کتاب بعدی چند پیشنهاد داشتم. اما از خدا خواستم مانند کارهای قبلی خودش راه را به من نشان دهد.
n
در گلزار شهدای اصفهان قدم میزدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه می کردم. به مقابل کتابفروشی رسیدم. شلوغی اطراف مزار یک شهید توجهم را جلب کرد.
nافراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می آمدند و مشغول قرائت فاتحه می شدند و می رفتند. کمی ایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم.
«یا زهرا(س)» اولین جمله ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود. به چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه می شد به نورانیت درونی او پی برد.n
n
n
n
دوباره به سنگ مزار او خیره شدم: فرمانده دلیر گردان یا زهرا(س) از لشگر امام حسین(ع)؛ شهید محمد رضا تورجی زاده
نمیدانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود. دقایقی را به همین صورت نشستم.
چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم صحبت می کردند. یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی هم داشت. کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست.
بعد ادامه داد: او عاشق حضرت زهرا(س) بوده. وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!!n
n
یکی از آنها گفت: شما هر وقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری ها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می آیند. مردم خدا را به حق این شهید قسم می دهند و برای او نذر می کنند. قرآن می خوانند. خیرات می دهند.
بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می شود! مخصوصاً اگر مشکل ازدواج باشد! این مطلب را خیلی از جوان های اصفهانی می دانند. n
n
بعد گفت: دوست عزیز اینها خیلی نزد خدا مقام دارند. نشنیدی حضرت امام فرمودند:تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
رفتم به فروشگاه، سی دی مداحی شهید تورجی را گرفتم. دوباره به کنار مزار شهید آمدم.n
n
دقایقی بعد جوانی آمد. با دیگر دوستانش صحبت می کرد. از صحبت ها فهمیدم از بستگان این شهید است. جلو رفتم و سلام کردم. فهمیدم پسر عموی شهید تورجی است.
بی مقدمه از خاطرات شهید تورجی سؤال کردم. ایشان هم ماجراهای عجیبی تعریف کرد. پرسیدم: آیا خاطرات او چاپ شده؟ پاسخش منفی بود. n
n
n
n
n
ساعتی بعد منزل شهید تورجی بودم. مادر و تنها برادرش حضور داشتند. من هم نشسته بودم مشغول ضبط خاطرات!
n
تا غروب روز شهادت حضرت زهرا(س) بیشتر خاطرات خانواده او را جمع کردم.
n
وقتی از منزل شهید خارج می شدم خوشحال بودم. خدا را شاکر بودم. به خاطر این لطفی که در حق من کرد.
n
اینکه یکی دیگر از عاشقان و رهروان حضرت زهرا(س) را به من معرفی کرده است.
n
n
*************************
n«این مطلب بالا مقدمه ای است ازکتاب «یا زهرا (س)»، زندگی نامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده»n
n
n
n
n
n
صدای دلنشین شهید محمدرضا تورجی زاده1
n
n
n
n
***************
n
صدای دلنشین شهید محمدرضا تورجی زاده2
n
n