n
n
بخل و خساست یکی از بدترین و مذمومترین اخلاق در روایات اسلامی است. روایات زیادی در مورد این اخلاق زشت وجود دارد و امام رضا (ع) نیز در روایات متعددی چنین افرادی را مذمت و سرزنش کردهاند.
n
n
قال الامام الرّضا (ع):
n
لا یُجْمَعُ الْمالُ إلاّ بِخَمْسِ خِصال: بِبُخْل شَدید، وَ أمَل طَویل، وَ حِرص غالِب، وَ قَطیعَةِ الرَّحِمِ، وَ إیثارِ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ.
n
n
امام رضا (ع) فرمودند:
n
ثروت، انباشته نمیگردد مگر با یکی از پنج خصلت: بخیل بودن، آرزوی طول و دراز داشتن، حریص بر دنیا بودن، قطع صله رحم کردن، آخرت را فدای دنیا کردن.
n
n
n
قال الامام الرّضا (ع): السَّخیُّ یَأکُلُ طَعامَ النّاسِ لِیَأکُلُوا مِنْ طَعامِهِ، وَالْبَخیلُ لا یَأکُلُ طَعامَ النّاسِ لِکَیْلا یَأکُلُوا مِنْ طَعامِهِ. (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 358، ح 8)
n
n
امام رضا (ع) فرمودند: افراد سخاوتمند از خوراک دیگران استفاده میکنند تا دیگران هم از امکانات ایشان بهره گیرند و استفاده کنند; ولیکن افراد بخیل از غذای دیگران نمیخورند تا آن ها هم از غذای ایشان نخورند.
n
n
آن حضرت در جایی دیگر میفرمایند:
n
اسوء الناس معاشا من لم یعش غیره فى معاشه.(تحف العقول، ص 334)
n
بدترین مردم از نظر زندگى اقتصادى کسى است که به دیگران در معاش خود معاش ندهد و در پرتو زندگى او زندگى نکنند.
n
n
n
و از آن حضرت نقل شده:
n
اول من یدخل النار… ذوثروة من المال لم یعط المال حقه.(مستدرک الوسائل، جلد 2، ص 413)
n
نخستین کسى که وارد آتش مى شود… ثروتمندى است که حقوق مالى خود را ادا نکند.
n
n
بخیل و آسایش
n
عن الرّضا (ع) لیـس لِبخیل راحَة – وَ لا لِحَسـُود لذّة – وَ لا لِملـوک وَفـاء – وَ لا لِکَذوب مُــروّة –(تحف العقول، ص 450)
n
امام رضا علیه السلام فرمودند: بخیل را آسایشى نیست و حسود راخوشى و لذتى نیست و پادشاهان را وفایى نیست و دروغگو را مروت و مردانگى نیست.
n
n
بخیل و بیآبرویی
n
بخل آبرو را بر باد میدهد. (بحارالانوار، ج 78، ص 357)
n
n
بخیل و مخالفت با ایمان
n
n
حضرت رضا (ع)فرمودند: از حرص و حسد بپرهیزید، زیرا این دو صفت امتهاى پیش از شما را نابود کرده، از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماریی است که در آزادمرد و مۆمن یافت نمیشد چون بخل ورزیدن، خلاف ایمان است.(بحارالانوار، ج 17 (ج 2)، ص 294)
n
n
همچنین آن حضرت درباره خشم خدا بر این افراد میفرمایند:
n
ان الله جل ذکره خلق الدنیا والاخرة للمۆ منین فهم فیه شرکاء فمن اعطى شیئا من حطام الدنیا ومنع اخاه کان ممن ظلمه وغضبه واستضعفه.
n
خداوند (جل ذکره) دنیا و آخرت را براى مۆ منین خلق کرد. پس اینان به حکم آنکه پدر معنوى همه آنان پیامبر و امام است و به حکم برادرى در آن شریک یکدیگرند. بنابراین هر مومنى برادر مومن خود را از مال بىارزش دنیا که به او عطا گردیده منع کند، او نیز از کسانى است که آن مۆمن را مورد ظلم و غضب و استضعاف قرار داده است و در چنین حالى باید منتظر خشم الهى باشد. (مستدرک الوسایل، جلد 2، ص 413)
n
n
و بخیل را از خدا دور میدانند:
n
ان البخیل بعید من الناس ، بعید من الجنة ، قریب من النار.(جامع الاخبار، ص 112)
n
بخیل از خدا و مردم دور و از بهشت دور و به آتش نزدیک است.
n
n
n
در نظر قرآن بخل عاملی برای پیدایش ناسازگاری در خانوادههاست. (نساء آیه 128) و مانعی برای صلح در میان آنان میباشد. (همان) بخل هم چنین عاملی برای کفران نعمت (نساء آیه 37) و موجب کینه و بروز آن (محمد آیه 37 و 38) و ریشه نفاق (توبه آیه 76 و 77) و عاملی برای محرومیت از محبت خدا (نساء آیه 36 و 37) است.
n
n
راهکارهای رهایی از بخل
n
قرآن برای رهایی انسان از منش و صفت بخل (آل عمران آیه 180) از او میخواهد تا در حوزه شناختی تغییر اساسی در بینش و نگرش خود ایجاد کند و بر این باور باشد که خداوند مالک بر آسمان و زمین است و اوست میراثدار زمین و آسمانها. (همان) توجه به غنای مطلق الهی (محمد آیه 38) و فقر ذاتی خود موجب میشود تا در رفتار خویش تجدیدنظر کرده و راه احسان را در پیش گیرد.
n
انسانی که بداند همه داراییها از آن خداست (نساء آیه 37 و 39) و مشیت الهی در توسعه و تضییق روزی انسانها نقش دارد (اسراء آیه 29 و 30) درک درستی از خیر و شر پیدا میکند (آل عمران آیه 180 و محمد آیه 38) و به آسانی میتواند از منش و صفت بخل رهایی یابد.
n
n
بنابراین برای نجات از بخل و صفتهای نادرستی از این دست بر انسان است که نخست به شناخت درستی از وضعیت و موقعیت خود در هستی دست یابد و بفهمد که چه کسی است و در چه مقامی نشسته است آن گاه درمییابد که خداوند است که مالک هستی است و او تنها کسی است که دارای غنای ذاتی میباشد و همگان در فقر ذاتی بسر میبرند و این که خدا عالم به همه امور است (نساء آیه 37 تا 40) و مشیت و اراده اوست که کسی را فقیر و یا ثروتمند میسازد.
n
n
این گونه است که انسان با تغییر در بینش و نگرش خود میتواند در منش خود نیز تغییر ایجاد کرده و به کنترل و مهار خصلت ذاتی حرص بپردازد و رفتار خود را از بخل به احسان و نیکوکاری مبدل سازد.