n
.
n
.
n
در قیامت نوبت حساب و کتاب
n
مِثقالَ ذَرّه هاست!
n
درشت ها که حساب کردن ندارند !
n
مِثقالَ ذَرّه که میگویند
n
یعنی همان چند لحظه ای که
n
بوی عطر تو تمام مردی را
n
بهم میریزد !
n
مِثقالَ ذَرّه که میگویند
n
یعنی همان چند لحظه ای که
n
با ناز و عشوه برای نامحرمی میخندی
n
ولی فکرش ساعت ها درگیر همان
n
یک لبخند است !
n
مِثقالَ ذَرّه
n
یعنی همان چند لحظه ای که
n
حواست به حجابت نیست
n
و جوانی نیز در آن حوالی است !
n
مِثقالَ ذَرّه
n
حساب و کتاب زمانی است که
n
با شوهرت بلند میخندی
n
و دختر مجردی هم در حال شنیدن است !
n
مِثقالَ ذَرّه
n
حساب کردن زمانی است که
n
در پایان صحبت هایت با نامحرم
n
از روی ادب جانم و قربانت میپرانی
n
و رابطه ای را به همین اندازه سرد میکنی !
n
مِثقالَ ذَرّه
n
یعنی همان چند لحظه ای که
n
با فروشنده خیلی صمیمی میشوی ..
n
قدر این ها پیش ما خیلی کوچک است
n
و به حساب نمی آید !
n
اما مِثقالَ ذَرّه که میگویند
n
همین هاست !
n
همین کارهای کوچکی که
n
مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است
n
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
n
خواهیم دید !
n