n
n
پلاکشو پرت کرد تو
گفتم:
چرا پلاکتو پرت کردی ؟
گفت: الان تیر میخوریم شهید میشیم.
من هر چی فکر کردم جنازه ی من میاد بعدش عجب تشییعی میشه .
نگاه کردم من قبل از شهادت ، شهوت شهادت دارم که عجب تشییع جنازه ای میشه ، یه توجیه هم میکنیم ، عجب تاثیری میزاره .
میخوام مفقود شم جنازم نیاد ، تا قبل از دیدار خدا این شهوت رو هم بخشکونم.
پلاکشو کند و رفت و تیر خورد و مفقود شد.