ما را در ویراستی دنبال کنید

منظور رهبر انقلاب از تعامل با دنیا چیست؟

n

افول نظم سنتی جهان

n


به نظر می‌رسد پاسخ به این سؤال، نیازمند این است که در ابتدا، معنای درستی از وضعیت دنیای حاضر داشته باشیم. پس از جنگ جهانی دوم، متفقین و در رأس آن آمریکا که به‌عنوان قدرت‌های پیروز جنگ بودند، در راستای حفظ قدرت خود و تأمین اهداف‌شان در آینده، اقدام به برپایی نظمی ‌نوینی برای کنترل مدیریت جهان کردند. سازمان ملل، شورای امنیت، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، سازمان تجارت جهانی، یونسکو و… ازجمله‌ی مهم‌ترین نهاد‌های این سیستم کنترل جهانی است. سیستمی که با طرح مقررات و وضع قوانین در سطح کشورهای جهان، سعی در برهم زدن “استقلال” کشورها و زیرسلطه بردن و عقب‌نگه‌داشتن آنها می‌کرد. اعمال تحریم‌های تنبیهی یا تجویزهای اقتصادی که آن سازمان‌ها و دولت‌های حاکم به بهانه توسعه به کشورهای جهان تحمیل می‌کردند؛ نمونه‌ای از اقدامات ظالمانه این نظم مستقر بر جهان بود.

اما این نظم به رهبری امریکا در یکی دو دهه‌ی اخیر، حداقل به دو دلیل عمده، کارایی لازم را از دست داده است. اول آنکه شکست‌های اقتصادی- سیاسی آمریکا نظیر شکست در جنگ‌های عراق و افغانستان، و بروز بحران مالی بزرگ از سال ۲۰۰۸ به بعد، موجب افول قدرت این کشور در مناسبات جهانی شد. دوم هم آنکه، در کنار افول قدرت آمریکا، بازیگرانی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، مخصوصاً در حوزه‌ی اقتصادی سر برآورده‌اند که بیرون از چارچوب طراحی‌شده توسط سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی، وزن و قدرت خود را در عرصه‌ی جهانی افزایش داده‌اند. ظهور کشورهای موسوم به ببرهای آسیا، و در کنار آن تشکیل گروه‌های اقتصادی چون بریکس، کشورهای عضو پیمان شانگ‌های، کشورهای ۲۰ G  و… ازجمله‌ی این مسائل‌اند.

n

n

 شناخت راه‌های جدید در تعامل با دنیا

n

به همین علت، صراحتاً می‌توان اعلام کرد که نظم سنتی موجود در جهان، برهم‌خورده و به‌تبع آن، تعامل با دنیا، صرفاً محدود به تعامل با آمریکا و چند کشور غربی نمی‌شود. «همه‌ی دنیا فقط اروپا و… غرب نیست؛ دنیا جای وسیعی است. قدرت‌ها هم امروز در دنیا پخش‌شده و تقسیم‌شده؛ شرق دنیا -یعنی منطقه‌ی آسیا- امروز مرکز یک قدرت عظیمی است. ما با این‌ها ارتباط داریم»(۱۳۹۴/۱۲/۲۰). در حقیقت، عرصه‌ی بین‌الملل، از حالت”تک‌قطبی” به سمت “چندقطبی” در حال حرکت است. اگر تا یک دهه پیش، این ایالات‌متحده بود که به‌عنوان قدرت برتر جهان (هژمون) شناخته می‌شد، حال، با شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید اقتصادی، قطب‌های مختلف اقتصادی در جهان ظهور یافته‌اند که مناسبات نظم سنتی را تحت تأثیر قرار داده‌اند. از طرف دیگر، شکل‌گیری پیمان‌های دوجانبه، برمبنای ارز دو طرف معامله -و نه صرفاً دلار- موجب تقویت واحد پولی برخی کشورها و کاهش قدرت دلار نسبت به گذشته شده است. موضوعی که می‌تواند به‌عنوان یکی از راهبردهای اقتصادی ایران نیز مدنظر قرار بگیرد. مخصوصاً آنکه ایران، دارای ظرفیت بالقوه‌ی اقتصادی در کشورهای همسایه‌ی خود است که متأسفانه به دلیل عدم حضور ایران، بازارهای پیرامون، در تصرف سایر کشورها قرار گرفته است. «ما با پانزده کشور همسایه هستیم که این‌ها رفت‌وآمد دارند. حمل‌ونقل ترانزیت یکی از فرصت‌های بزرگ کشورها است؛ این برای کشور ما هست و در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آب‌های محدود منتهی می‌شود. در این همسایه‌های ما، در حدود ۳۷۰ میلیون جمعیت زندگی می‌کنند که این مقدار ارتباطات و همسایه‌ها، برای رونق اقتصادی یک کشور یک فرصت بسیار بزرگی است.»(۱۳۹۳/۰۱/۰۱)

حضور فعال و پیش‌دستانه

n

به نظر می‌رسد با توجه به شرایط کنونی و آمادگی تغییرات سیستم نظم جهانی، آن دسته از کشورهایی که با دیپلماسی فعال و پیش‌دستانه در سطح جهانی و تشکیل گروه‌ها و اتحادهای فراملیتی با اهداف مشترک، و با حفظ اصول اساسی ملی و هویتی، می‌توانند نقش تعیین‌کنندگی خود را در جهان افزایش دهند، پیروز کارزارند. امری که رهبر انقلاب در سال ۹۳ در تبیین تغییر نظم جهانی به وزیر امورخارجه و سفرای کشور نیز توصیه کردند: «در کنار بازیگران سنتی، بازیگران جدیدی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین وارد عرصه شده‌اند و در تلاش‌اند جایگاه خود را در نظم جدید پیش رو، تثبیت کنند… اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به‌عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می‌شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود.»(۱۳۹۳/۰۵/۲۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *