قرار نبود دوریمون اینقدر طول بکشه!!!!
یا ربّ الحُسین اِشف صدر الحُسین،به ظُهور الحُجّه… n هوای گرم تابستون منو یاد نیمه شعبان سال هشتادونه میندازه که وسطای تابستون بود و من با یکی از رفقا به صورت انفرادی بعد از ظهر نیمه شعبان از ترمینال غرب تهران سوار اتوبوسهای مهران شدیم.چون مشکل پاسپرت داشتیم یه روز تو مهران موندیم. گرمای عجیب و سوزانی داشت.خلاصه صبح پنج شنبه بود که مشکل حل شد و از مرز رد شدیم.البته اون موقع آمریکایی های اشغالگر اونجا بودن… n خلاصه سر جمع با سی و دو هزار تومن از تهران به کربلا رفتیم…عصر پنجشنبه بود که زیر آسمون غبارآلود کربلا با