چادر سیاه من
n می گویند سیاهی چادر چشم را می زند… n چشم آدم های حریص را… n دل آدم های مریض و بیمار دل را، چشم را که هیچ،خبر ندارند تازگی ها دل را هم می زند… n از شما چه پنهان چادرم دست و پاگیر هم هست n دست و پای بی بند و باری را می بندد. n چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند… n آنها چفیه دارند… n من چادر دارم… n آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند… n من با چادر نماز می خوانم تا به خدا برسم… n آنان