ما را در ویراستی دنبال کنید

نامه محرمانه

n n n n دست‌هایش را از جیبش در آورد و پاکت را به پاسدار جوان نشان داد و گفت: این نامه برای آقاست.پاسدار روی پاکت را خواند: برسد به دست مقام معظم رهبری پاسدار گفت: پاکت باید باز بشه. امیر دمق شد و با مِن مِن گفت:–  آخه… فقط می‌خوام آقا بخونن. از مشکلات هم کلاسی هام و خانواده هاشون توش نوشتم. نمیخوام کسی متوجه بشه.–  خب ما نامه رو میرسونیم به آقا.–  خودم کارت ورود دارم. و کارتی که نام  باباش روش نوشته شده بود، نشون داد. پاسدار شخصی را صدا زد. یک آقای کت و شلواری جلو آمد. پاسدار در گوش‌اش

ادامه مطلب »