ما را در ویراستی دنبال کنید

ما سامرا نرفته گدای تو می شویم…

   یک عمـــر برای دین منادی بودی      آیینــــه ی صبری متمادی بودی

n

         این قوم همیشه با تو بد تا کردند     با اینکه برای همه “هادی” بودی

n

n

شهادت جانسوز دهمین پیشوای هدایت و ولایت حضرت امام علی النقی علیه السّلام را به پیشگاه مقدّس حضرت ولیعصر(عج) و شیعیان تسلیت عرض می نماییم..

n

n

طرز شهادت امام هادی سلام الله علیه

n

نخستین فرزند امام جواد علیه السلام در نیمه ماه ذى الحجه سال 212 هجرى دیده به گیتى گشود. پس از پدر، درخشان ترین و شامخ ‌ترین شخصیت اسلام بود.امام علیه السلام معاصر با خلفا و زمامدارانى بود که آنان را محوشدگان مى نامند.معتصم عباسى محو در خونریزى، هارون و واثق پسرش محو در لذت طلبى و جعفر و متوکّل برادر وى، محو در عقده هاى روانى بودند.

n

n

n

اسم شریف آن حضرت ((على)) و کنیه او ((ابوالحسن)) بود و چون در ائمه مکنى به این کنیت بودند به جهت تعیین آن جناب را ((ابوالحسن الثالث)) مى گویند. القاب شریفه زیاد و اشهر آنها ((نقى)) و ((هادى)) است. گاهى آن حضرت را ((نجیب)) عالم، فقیه، ناصح، طیب، و مؤ تمن، مى گفتند.

n

n

n

چون آن حضرت و فرزندش امام حسن علیه السلام در سامرّا سکنى فرمودند و در محله عسکر بدین سبب آن بزرگواران به آن مکان منسوب شدند و ((عسکرى)) نام گرفتند. آن حضرت در سال 254 هجرى (طبق روایات شیعه) به دست پلید معتز، خلیفه عباسى با سم به شهادت رسیده است.(1)

n

n

n

امام هادى علیه السلام در ایام خود با هفت تن از خلفاى عباسى: ماءمون، معتصم، واثق، متوکّل،منتصر، مستعین و معتز معاصر بوده است.

n

n

n

در عهد معتصم، سال 220 بود که پدر بزرگوارش در بغداد با سم شهید شد. حضرتش در مدینه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسید و به نشر تعالیم دینى مى پرداخت تا زمان متوکّل فرارسید.

n

n

n

متوکّل در سال 243 در اثر سعایت هایى که کرده بودند، به یکى از امراى دولت خودمأموریت داد که آن حضرت را از مدینه به سامرّا – که آن روز پایتخت و عاصمه خلافت بود – جلب کند و نامه اى مهرآمیز با کمال تعظیم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حرکت و ملاقات نمود.(2)

n

n

n

البته پس از ورود آن حضرت به سامرّا، در ظاهر اقداماتى به عمل نیامد. ولى در عین حال آنچه مى توانست در فراهم آوردن وسایل اذیت و هتک آن حضرت کوتاهى نمى کرد و بارها به منظور قتل یا هتک، امام را احضار کرده و به امر وى خانه اش را تفتیش نمودند.

n

n

n

متوکّل در دشمنى با خاندان رسالت در میان خلفاى عباسى نظیر نداشت. به ویژه با حضرت امیرمومنان على علیه السلام دشمن سرسخت بود و آشکارا به حضرتش ناسزا مى گفت و مرد مقلّدى را موظف داشت که در بزم هاى عیش تقلید آن حضرت را درمى آورد و خلیفه مى خندید.

n

n

n

وى در سال 237 هجرى امر کرد قبه و ضریح حضرت امام حسین علیه السلام را در کربلا، هم چنین خانه هاى بسیارى که در اطرافش ساخته بودند، ویران و با زمین یکسان نمودند و دستور داد که آب به حرم امام بستند و زمین قبر مطهر را شخم و زراعت کنند تا به کلى اسم و رسم مزار فراموش شود.(3)

n

n

n

در زمان متوکّل وضع زندگى سادات علوى – که در حجاز بودند – به مرحله رقت بارى رسیده بود،چنان که زن هاى ایشان هیچ گونه ساتر نداشتند و عده اى از ایشان یک چادر کهنه داشتند که در اوقات نماز آن را به نوبت مى پوشیدند و نماز مى خواندند.(4)

n

n

n

نظیر این فشارها را به سادات علوى – که در مصر بودند – نیز وارد مى ساخت.

n

n

n

امام هادى علیه السلام به شکنجه و آزار متوکّل صبر مى فرمود تا آن خلیفه نابه حق در گذشت. و پس از وى، منتصر، مستعین و معتز روى کار آمدند و به دسیسه معتز، آن حضرت مسموم و شهید شد.

n

n

n

اغلب روات و مورخین گویند: آن حضرت در نیمه ذى حجه سال 212 در ((صریا))- موضعى در حوالى مدینه – دنیا را به نور خود منور فرمود. بعضى دوم – یا پنجم – رجب را ذکر کرده است.

n

n

n

والده معظمه اش ((سمانه)) مغربیه و معروف به سیّده است کهو کانت من القانتات. محدث قمى رحمة الله از ((جنات الخلود)) نقل مى نماید که آن مخدره در زهد و تقوى مثل و مانندى نداشت و بیشتر اوقات روزه بود.

n

n

n

شمائل امام هادى علیه السلام را این گونه توصیف کرده اند:

n

n

n

حضرت متوسطالقامة بود، روى سرخ و سفید، چشم هاى فراخ، ابروهاى گشاده و چهره دلنشین داشت، که هر مغمومى که بر روى مبارکش نظر مى کرد، غم او زایل مى گشت و محبوب القلوب و صاحب هیبت بود، و در راه رفتن قدم ها را کوچک مى گذاشت، و پیاده رفتن بر آن حضرت دشواربود.

n

n

n

نقش خاتم آن حضرت علیه السلامالله ربى و هو عصمتى من خلقهبود. انگشتر دیگرى داشت که در آن نقش بودحفظ العهود من اخلاق المعبود.

n

n

n

سید بن طاووس رحمة الله روایت کرده که جناب عبدالعظیم حسنى گوید:

n

n

n

حضرت امام محمد تقى علیه السلام این حرز را براى پسرش حضرت امام على النقى علیه السلام آنگاه که آن حضرت کودک بوده و در گهواره جاى داشت نوشت و او را تعویذ مى کرد و آن حضرت این تعویذ را به اصحاب خود امر مى کرد و آن حرز چنین است:

n

n

n

بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. اللهم رب الملائکة و الروح.

n

n

n

تمام این تعویذ در ((مهج الدعوات)) آمده است و تسبیح آن حضرت هم این گونه بود:

n

n

n

سبحان من هو دائم لا یسهو، سبحان من هو قائم لا یلهو، سبحان من هو غنى لا یفتقر، سبحان

n

n

n

الله و بحمده.(5)

n

n

n

————————————————————————

n

n

n

1-اصول کافى، ج 1، ص 497 – 502؛ ارشاد مفید، ص 307؛ دلائل الامامة، ص 216 – 222؛ فصول

n

n

n

المهمة، ص 259 – 265؛ تذکرة الخواص، ص 362؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 401 – 420.

n

n

n

2-ارشاد مفید، ص 307 – 313؛ اصول کافى، ج 1، ص 501؛ فصول المهمّة، ص 261؛ تذکرة

n

n

n

الخواص، ص 359؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 417؛ اثبات الوصیة، ص 176؛ تاریخ یعقوبى، ج

n

n

n

3، ص 217.

n

n

n

3-مقاتل الطالبین، ص 359.

n

n

n

4-مقاتل الطالبین، ص 395 و 396.

n

n

n

5-منتهى الآمال، بخش زندگانى امام هادى علیه السلام.

n

n

n

——————————————————————

n

n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *