n
۱۳۸۴/۰۶/۰۸
n
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
n
یک وقت هست که ما در زندگى شخصى خود مثلاً حرکت اشرافگونهیى داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوى چشم مردم یک مانور اشرافىگرى مىدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام است؛ بهخاطر اینکه تعلیمدهندهى اشرافىگرى است به: اولاً زیردستهاى خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق مىشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانى پولدار باشند و ریخت و پاش کنند – البته این کار بدى است، ولى به خودشان مربوط است – اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیتالمال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس على دین ملوکهم». ملوک در اینجا به معنى پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس على دین ماها.
در یکى از تاریخها خواندم زمانى که ولیدبنعبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلى اهل جمعکردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار وقتى به همدیگر مىرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال اینها حرف مىزدند. بعد از ولید، سلیمانبنعبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمانسازى بود و به کاخسازى و ساختمانسازى خیلى عشق مىورزید. این مورخ مىگوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد مىآمدند، یکى مىگفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربنعبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ مىگوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم مىرسیدند، یکى مىگفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى مىگفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهرى در رفتار مردم دارد. سادهزیستى بسیار چیز خوبى است.
n
n
صحبت نویسنده:
n
توجه به محرومان و مستضعفان از ابتداییترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود و امام خمینی(ره) جمهوری اسلامی را حکومت پابرهنهها میدانستند، طوری که فرمودند «یک موى سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان جهان شرف و برترى دارد.» ایشان به تأسی از جد خود امیرالمومنین(ع) بر این نکته تاکید داشتند که مردم ولینعمتان انقلاب هستند و مسؤولان باید ممنون مردم باشند که میتوانند به آنها خدمت کنند.
n
وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانستهاند براى خودشان آلاف و الوف و زندگیهاى تجملى فراهم کنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن هیچ اهمیتى ندارد، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچههایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! شما مىخواهید جواب چه کسى را بدهید؟ شما مىخواهید دل چه کسى را خوش کنید؟ شما مىخواهید چه کسى از شما راضى باشد؟»
n
ابتدای دولت هاشمی در سال 68 این قشر بودند که بیشترین صدمات را از کنار توسعه و تعدیل اقتصادی کارگزاران دیدند و کمکم اسمشان از مستضعف تبدیل به اقشار آسیبپذیر جامعه شد که به گفته مدیران دولت هاشمی، لاجرم باید زیر چرخدندههای صنعتی شدن ایران له شوند. تجملگرایی و لوکسطلبی الگویی بود که رفسنجانی حتی از تریبون نماز جمعه آن را تئوریزه میکرد و این رفتار را مباح میدانست.
n
وروحانی یارانه را که حق ملت است به «صدقه» تعبیر میکند و یارانهبگیران را کسانی میداند که «دستشان به سمت دولت دراز است».
n
n
ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینى را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام آن طورى که خداى تبارک و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوى کاخنشینى به پایین بکشید، خود کاخنشینى این خوى را مىآورد
n
هرکس طعم رنج را نچشیده باشد، نمیتواند طعم عدالت و مساوات را به جامعه بچشاند. هرکس خوی کاخنشینی داشته باشد، نمیتواند درد و داغ کوخنشینان را احساس کند. امام راحل در یکی از سخنرانیهایشان، نگرانی خود را از مسؤولانی که در خانههای مجلل آرمیده و رنج پابرهنگی را نکشیدهاند، ابراز کرده، حضور آنان را در پستهای کلیدی، خطرناک خوانده و میفرمایند: «نباید به مسؤولیتهای کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند.»
n
نویسنده:میکاییل دیانی
n