ما را در ویراستی دنبال کنید

میوه دل رسول

n

n

سومین روز ز شعبان چون برآمد خورشید **** سومین شمس ولایت ز افق چهره گشود

n

n

    روز میلاد همایون حسین ابن علی است **** باد بر خلق جهان مقدم پاکش مسعود . . .

n

ولادت با سعادت امام حسین (ع) بر شما مبارک

n

میوه دل رسول
سوم شعبان سال چهارم هجری دومین فرزند حضرت على و فاطمه(ع)، در خانه وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام(ص) رسید، به خانه حضرت على وفاطمه(ع) آمد. و به اسماء فرمود تا نوزاد را بیاورد. اسماء او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد. پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپ اقامه گفت.
امالى شیخ طوسى، ج ۱، ص ۳۷۷
روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش بود که جبرئیل برای شاد باش نزد پیامبر (ص) آمد و گفت:
سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبیر » که به عربى «حسین» خوانده مى شود، نام بگذار.
معانى الاخبار، ص ۵۷
چون على(ع) براى تو همچون هارون براى موسى بن عمران است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستى. و به این ترتیب نام «حسین » از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه (س) انتخاب شد.روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا(س)، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه قربانی کرد و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد.
کافى، ج ۶، ص ۳۳

عشق به قرآن در دوران کودکی
حسین از دوران کودکی علاقه فراوانی به قرآن داشت؛ زیرا آیات فراوانی از قرآن درخانه شان بر رسول خدا (ص) نازل شد و بی‌شک حسین (ع) متأثر از فضای قرآن حاکم برخانواده بود. ایشان از سنین کودکی به قرائت، حفظ و تفسیر قرآن اهمیت زیادی می داد.
به چند نمونه از آنها که در تاریخ به ثبت رسیده اشاره می کنیم:
تشویق معلم قرآن
آن حضرت به خاطر علاقه شدیدی که به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسیار ابراز علاقه می کرد. ابن شهر آشوب روایت می کند که عبدالرحمن سلمی به یکی از فرزندان امام حسین (ع) سوره حمد را آموزش داد. وقتی فرزند امام آن را نزد پدر خواند، امام
حسین (ع) به آن معلم هزار دینار و لباس عطا کرد و دهان او را پر از جواهرات کرد!
به حضرت اعتراض کردند که آموزش یک سوره این همه عطا و تشویق لازم نداشت.
امام (ع) در پاسخ فرمود: «این عطا و بخشش چگونه می تواند با تعلیمی که او می دهد برابری کند؟! »

n

بحارالانوار ج ۴۴ ص ۱۸۹

n

میوه ی دل نبی
امام حسین (ع) شش سال و اندی داشت که پیامبر(ص)از دنیا رفت اما همین شش سال کافی بود تا مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر(ص)درباره حسین (ع) ابرازمیداشت، به بزرگوارى و مقام والای حسین(ع)آگاه شوند.
سلمان فارسى مى گوید: دیدم که رسول خدا(ص)حسین را بر زانوى خویش نهاده او را مى بوسید و مى فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان(ع)) مى باشد .

n

کمال الدین، صدوق، ص ۱۵۲

n

انس بن مالک روایت مى کند:
وقتى از پیامبر(ص) پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست مى دارى، فرمود:حسن و حسین را. بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى فشرد و آنان را مى بویید و مى بوسید.

n

ذخائر العقبى، ص ۱۲۲

n

آنچه شنیدی بگو
از امام حسین (ع) سؤال شد از رسول خدا(ص) چه شنیده ای؟ فرمود: شنیدم که می فرمود:«خداوند کارهای مهم و بزرگ را دوست می دارد و کارهای پست و حقیر را نمی پسندند. »
او «قل هوالله احد و نمازهای پنج گانه را به من آموخت » و شنیدم که می فرمود: «هر که خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا می برد و هر که نیت خود را برای خدا خالص کند خدا او را نیکو سازد و بیاراید و هرکه به آنچه نزد خداست اطمینان کند خدا او را بی نیاز کند و هر که بر خدا بزرگی کند خدا او را خوار سازد »
فرهنگ جامع سخنان امام حسین۷ ص ۳۱

امر به نیکی و نهی از بدی
خداوند متعال فرموده است: مردان و زنان مؤمن دوست یکدیگرند، امر به نیکی و نهی از بدی می کنند. خداوند نخست امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک فریضه از سوی خودش ذکر کرده است، زیرا او آگاه است که اگر این وظیفه اجرا شود، وظایف دیگر همه، چه سخت و چه آسان انجام می گیرد، زیرا امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام می کند و حقوق ستم دیدگان را بازمی ستاند و با ستمگران به مخالفت برمی خیزد…
تحف العقول، ص ۲۳۷

n

نهی سکوت
ای مردم ! رسول خدا(ص) فرمود: هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده، پیمان الهی را می شکند و با سنت و قوانین رسول خدا (ص) از در مخالفت در آمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و ستم و دشمنی را در پیش می گیرد، ولی با عمل یا سخن اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را در محل و جایگاه آن سلطان ظالم قرار دهد.

n

مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۲۳۴

n

برده و بنده دنیا
مردم برده و بنده دنیا هستند، و دین لعابی است که تا وسایل زندگی فراهم است، به دور زبان می گردانند، ولی وقتی دوران آزمایش فرا رسد، دینداران کمیاب می شوند.
بحار الانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۱

سعادت
به درستی که من مرگ را جزسعادت نمی بینم و زندگی باستمکاران را جز محنت نمی دانم.
کمتر حرص داشته باش!
اگر دنیا باارزش شمرده شود، منزل آخرت و دار ثواب الهی باارزشتر و والاتر است. و اگر بدن و جسم انسانها برای مرگ آفریده شده، به خدا سوگند کشته شدن انسان با شمشیر(شهادت) بهتر است. و اگر رزق و روزی موجودات تقسیم شده و مقدر گردیده، زیباتر ونیکوتر آن است که انسان در طلب رزق و روزی کمتر حرص داشته باشد. اگر جمع کردن اموال برای ترک کردن آن است، چرا انسان آزاده نسبت به این چیزی که ترک کردنی است بخل بورزد.

n

بحارالانوار، ج ۴۴ ، ص ۳۷۴

n

بدی کردن و پوزش خواستن
کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد میکند و نه عذر می طلبد، و منافق هر روز بد می کند و عذر می خواهد. تحف العقول،ص ۲

n

حاجات مردم
آگاه باشید که یکی از نعمت ها ی الهی بر شما حاجا ت و نیازها ی مردم به شما است ، پس از این نعمت ها بیزار نشوید که برمی گردند و به جا یی دیگر میروند.
بحارالانوار، ج ۷۸ ،ص۱۲۱

n

غیبت
به مرد ى که نزد حضرتش غیبت دیگر ی را مى کرد، فرمود: «ای مرد، دست از غیبت بردار، زیرا غیبت خوراک(نان خورش) سگان جهنم است ».

n

بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۱۷

n

شیعه بودن
مردی به حضرتش گفت : یاابْن رسو ل الله ، من شیعه شما هستم! حضر ت فرمود: ای مرد از خدا بترس و ادعا چیزی را مکن که خداوند تکذیب نماید و بر ادعایت گناهکارت شمارد. شیعیا ن ما کسانی خواهند بود که قلبشان پاکیزه از غل و غش و خیانت باشد، لکن تو می توانی ادعا کنی که از علاقه مندان و دوستدارا ن ما هستی.
بحارالانوار،ج ۶۸ ، ص ۱۵۶

اصلاح جامعه و عمل به احکام
خداوندا، تو آگاهی که آنچه انجا م دادیم ، نه برای رقابت در کسب جاه و مقام بود و نه برا ی چیزها ى پوچ و بیهوده دنیا، بلکه برای این بود که نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و(مفاسد را) در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگا ن مظلوم تو در امنیت و آسایش باشند وبه احکام تو عمل کنند.

n

تحف العقول ، ص ۲۳۹

پند حکیمانه
مردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت: من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم، مرا پند و اندرز بده. امام حسین(ع) فرمودند: پنج کار انجام بده و هر چه میخواهی گناه کن.

n

اول: روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن.

n

دوم: از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن.

n

سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن.

n

چهارم: وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن.

n

پنجم: وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن.

n

بحار الانوار، ج ۷۸ ص ۱۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *