به گزارش مشرق ،در سریال های تلویزیونی آمریکا حس عمیقی از نگرانی در مورد سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و در موضوعاتی چون روابط آمریکا با ایران و اسرائیل، کیفیت تصمیمگیری در سلسله مراتب فرماندهی و توانایی برای اعمال قدرت، به چشم میخورند.
در فصل جدید سریال “میهن” شخصیتها در محیطی فعالیت میکنند که طی آن اسرائیل سایتهای هستهای ایران را بمباران نموده است تا از دستیابی موفقیتآمیز این کشور به سلاح هستهای جلوگیری نماید. این سناریو به مراتب واقعگرایانهتر از سناریویی است که در آن یک اسیر جنگی آمریکایی به کشور باز میگردد و چنان به معاون رئیسجمهور نزدیک میشود که بتواند وی را ترور نماید. حمله به ایران میتواند یک کابوس باشد اما این احتمال از تاریخ منطقه و تصورات عمومی برمیخیزد نه از افکار تبداری که اتاق نویسندگان را در برمیگیرد.
طی این رویداد، برخلاف حملات هواپیماهای بدون سرنشین که زمینه لازم برای فصل اول سریال را پدید آوردند، آمریکا به عنوان کشوری که به درون یک مناقشه کشیده می شود ترسیم میگردد نه کشوری که مناقشه را پدید آورده باشد. ما از طریق گزارش خبری از این حمله آگاه میشویم. در گزارش هیچ اشارهای بدین امر نشده که آیا آمریکا از این حمله پشتیبانی کرده و یا اینکه آیا این حمله باعث گشته تنشهایی بین آمریکا و اسرائیل پدید آید. در اپیزودهای بعدی نشان داده میشود که حداقل برخی آمریکاییها از حمله حمایت میکنند یا اینکه خواهان مداخله برای سر و سامان بخشیدن به اوضاع آشفته پس از حمله هستند.
آفرینندگان سریال “میهن” گفتند که چارچوب روایی دیگری که برای فصل دوم سریالشان در نظر گرفتهاند شامل بیثباتی فزاینده پاکستان و تسلیحات هستهای این کشور میشود. تصمیم آنها برای طی یک مسیر دیگر نشان میدهد که داستان آنها با سریال “آخرین چاره” تلاقی نخواهد داشت. در این سریال خدمه یک زیردریایی هستهای زمانی که از دستورات برای حمله هستهای به پاکستان اجتناب میورزند تبدیل به دشمنان کشور میگردند. زنجیره رویدادها در این سریال نسبت به جریان حمله اسرائیل در سریال میهن، از دقت و عینیت فرضی کمتری برخوردار است زیرا یک فاجعه هستهای در پاکستان به احتمال زیاد از عدم ایمن بودگی تسلیحات یا بروز جنگ بین هندوستان و پاکستان ناشی خواهد شد نه یک اقدام تجاوزکارانه توسط آمریکا.
n
سریال در دو قسمت اول وقت زیادی را صرف این مسأله نمیکند که چرا گروه توطئهگر دستور حمله به پاکستان را صادر میکنند. اما این امر برای یک برنامه تلویزیونی بسیار تحریکانگیز است که حتی احتمال اتخاذ تصمیماتی از جانب دولت آمریکا که به نفع سلامت روانی و استانداردهای اخلاقی سربازانش نیستند را کند و کاو نماید. حمله به پاکستان و تلاش دولتی برای کشتن ملوانانی که این دستور را اجراء نمیکنند، نسبت به درگیری کنونی ما در عراق و افغانستان، تصویری بسیار وحشتناکتر و کمتر صیقلیافتهای از این اصل را ارائه مینمایند. به نظر من برنامهای که در آن داستان گروهی دریانورد ترسیم میگردد که سعی دارند در یک جزیره گرمسیری اتحادی کاملتر تشکیل دهند، تلویزیونیتر از کشف و واکاوی سربازانی است که اعضای خود را از دست داده یا متحمل جراحتهای جنگی شدهاند. البته ممکن است بیننده چنین فکر کند که دونسبوری (Doonesbury) مثالی موجه و قانع کننده در جهات خلاف این پیشفرض ارائه داده است. اما هنوز چیزی موجه و متقاعد کننده در مورد کوتاه ساختن خلأ بین نیازهای سربازان و توانایی یا اراده دولت آنها برای ارضای آنها و تبدیل آن به یک تراژدی بزرگ به جای فرسایش رزمی تحقیر آمیز، وجود دارد. شاید “آخرین راه چاره” نتواند به تعداد قسمتهای کافی پخش گردد تا به ایدهای که دارد به صورت کامل بپردازد، اما آنچه هماکنون نشان میدهد – شامل احیای دینامیسم جنگ سرد – بسیار فریبنده و سحرآمیز است.
حتی برنامهای به مانند “رسوایی” که در آن نگاهی بسیار سطحی و سادهانگارانه به سیاستها شده است نیز دست به کار گشته. ملی گرنت (Mellie Grant)، همسر باردار رئیسجمهور فیتزجرالد گرنت (Fitzgerald Grant) در حین اینکه وی را تشویق میکند تا در مورد رنگ اتاق خواب بچه تصمیم بگیرد از او میپرسد: “آیا میخواهی وارد شرق سودان شوی؟ ناوهای هواپیمابر دو هفته است که منتظر هستند. این معطلی برای چیست فیتز؟ آنها را به ساحل سودان شرقی اعزام کن. مقداری قدرت از خودت نشان بده. کاری کن که کینیازی (Kinyazi) باور کند مرد عمل هستی.” طرح داستان، که بازتاب مباحث مطروحه پیرامون چگونگی مداخله اوباما در بهار عربی است، اغلب در تلاش برای تبیین تفاوتهای بین میلی، که فیتز بنا بر دلایل سیاسی زندگیاش را با وی ادامه میدهد، و اولیویا پاپ (Olivia Pope)، کارچاقکن سیاسی، است که فیتز در دوران مبارزات انتخاباتی با وی رابطه داشته و کلید قلب رئیسجمهور را در اختیار دارد.
سریالهای تلویزیون پاییزی – چه شخصیتهای آن در حال حفاظت از میهن باشند و چه در جستجوی پناهگاهی در جهان جنونزده – در مورد موقعیت کنونی آمریکا در جهان ناراحت و پریشان هستند.