n
ماجرای آموختن استاد از کودک شش ساله
حدیثى دربارهى کودکى حضرت هادى است؛ وقتى معتصم در سال ۲۱۸ هجرى، حضرت جواد را از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آنوقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند. معتصم شخصى را مأمور کرد که در مدینه کسى را که دشمن اهلبیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
n
این شخص یکى از علماى مدینه را به نام «الجنیدى»، که جزو مخالفترین و دشمنترینِ مردم با اهلبیت بود براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچکس با او رفت و آمد کند. و او را آنطور که ما مىخواهیم، تربیت کن.
n
بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچهیى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان مىکنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان مىکند که من استفاده مىکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟!
n
ارتباط این کودک با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهلبیت! ۸۳/۵/۳۰
n
۱) اثبات الوصیة، ص ۲۳۰