ما را در ویراستی دنبال کنید

برخورد پیشوایان دین با منافقین چگونه بود؟

n


n

n

پرسش:
برخورد پیشوایان دین با منافقین چگونه بود؟

پاسخ:

n


از آنجایی که بررسی دقیق و جزئی شیوه برخورد پیشوایان دین با منافقین نیازمند تحقیق و بررسی مفصل و ارائه مطالب طولانی است، و نیز با توجه به اینکه در میان معصومین تنها پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) به عنوان حاکم حکومت اسلامی بر سر قدرت بوده اند، بنده به شیوه برخورد با منافقین در سیره پیامبر و امام علی(علیهما السلام) اشاره می کنم، امیدوارم که مفید واقع گردد:

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) با امداد از خداوند ابتدا سعی بر آشکار کردن چهره مزوّرانه منافقین می‌کرد. اقدامات منافقانه و اهداف پلید آن ها را افشا می‌ساخت. ایشان با تأکید بر ظاهری بودن اسلام آنها،(۱) همدلی آنان با یهودیان و دروغ بودن وعده همکاری آن ها به یهودیان،(۲) ترس آن ها از مشارکت در جهاد، باطل بودن تصور آن ها برای ایمن بودن از مرگ در صورت فرار از میدان جهاد (3]) و برخی دیگر از اقدامات آنان ماهیت حقیقی آن ها را برای مسلمانان افشا ساختند و مسلمانان را از حقیقت عمل کرد آن ها آگاه می کردند.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تا حد امکان و تا آنجا که خطر جدی از سوی منافقان متوجه حکومت اسلامی و مسلمانان نبود آن ها را تحمل می کرد و به حرف آن ها گوش می‌داد. آن ها این رأفت و مهربانی پیامبر را حمل بر ساده‌ لوحی او می‌کردند و می‌گفتند ما هر چه می‌گوییم او باور می‌کند؛ وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُن. (4) خداوند در پاسخ آن ها فرمود: بگو زود باوری من لطفی به حال شماست. پیامبر به خدا ایمان آورده و به مؤمنان اطمینان داد و برای مؤمنان حقیقی رحمت کامل است و برای آن ها که رسول خدا را آزار دهند عذاب دردناک مهیاست.(5)

اما آنجا که عملکرد منافقین در مواجهه با امنیت عمومی و منافع اسلام بود، پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) با قاطعیت وارد صحنه می‌شد و بر اساس دستورات الهی به مقابله با منافقین می‌پرداخت. در جریان تأسیس مسجد ضرار توسط منافقین و فتنه انگیری این گروه (6) پیامبر دستور داد تا مسجد را خراب کنند، آن را آتش زنند و زمینش را محل مزبله‌های شهر مدینه قرار دهند.(7)

امام علی(علیه السلام) همین روش را در برخورد با منافقان در پیش گرفتند:

امام على ‏(علیه السلام) در دوران خلافتش با دو دسته عالمان منافق و سیاستمداران دو رو روبرو بود و هر دو دسته را افشا کرد و از مردم خواست که آنان را بشناسند و همان گونه که قرآن از مسلمانان خواسته، با آنان دوستى نورزند. (8) ؛ آنان را دشمن قطعى و حتمى خود بدانند. (9) ؛ همواره از آنان مانند شى‏ء نجس و پلید، اعراض و اجتناب کنند. (10) و با امر به معروف و نهى از منکر، بینى منافقان را به خاک بمالند. (11)
خطبه بلند حضرت در بیان ویژگى ‏هاى منافقان، شامل چنین تحذیر و هشدارى است. (12) ، و تمثیل منافق به درخت «حنظل» براى شناساندن منافق و ویژگى‏ هاى او به مردم است: «مثل منافق، مانند درخت حنظل است که برگ‏هایش سرسبز ولى طعم آن تلخ است.» (13) در سخنى جامعه‏ شناسانه ، وجود منافقان عالم‏ نما را گوشزد مى‏ کند و مى ‏فرماید : شما در عصرى هستید که گوینده به حق، اندک و زبان به راستى ناگشاده و ملازم حق خوار است . اهل آن همگى سازشکار و جوانشان تندخو و پیرشان گنهکار و عالمشان منافق و نزدیکشان ، بیرون رونده ‏اند. کهتر ایشان ، مهترشان را بزرگ نمى ‏دارد و توانگرشان از فقیرشان دستگیرى نمى ‏کند.» (14)

از نظر تاریخى مى ‏توان مصداق‏هایى همچون ابو موسى اشعرى و عبدالله بن عمر را در نظر آورد و برخورد منافقانه ابن عمر را در بیعت نکردن و خیانت ابو موسى اشعرى را در یارى نرساندن به امام در جنگ جمل به یاد آورد. (15)
امام در نامه‏ اش به محمد بن ابى بکر، هنگامى که او را به جانب مصر روانه مى‏ کند، از همین منافقان بر حذرش مى ‏دارد و آن را بر هشدار پیامبر مبتنى مى‏ کند که فرمود: «من بر امتم از مؤمن و مشرک نمى ‏ترسم؛ چه، مؤمن را خداوند با ایمانش باز مى ‏دارد و مشرک را خدا به سبب شرکش قلع و قمع مى ‏کند . بلکه من از آن که در درون منافق و به زبان عالم مى ‏نماید، مى ‏ترسم . آنچه [نیکو] مى ‏دانید، مى ‏گوید و آنچه منکر مى‏ دانید ، مى‏ کند.» (16)
امام همچنین در وصیتش به کمیل که افزون بر کمالات اخلاقى و عرفانى، مدتى ولایت « هیت » را در شمال غربى انبار به عهده داشت (17) ، فرمان مى‏ دهد از منافقان بپرهیزد و با خائنان مصاحبت نکند. (18) نیز به فردى از شیعیانش مى ‏فرماید : «بکوش تا زیر بار احسان منافقى نروى.» (19)

_______________
(1) بقره: ۸ ـ ۱۶٫
(2) مائده: ۵۱ ـ ۵۷؛ حجرات: ۱۱ ـ ۱۲٫
(3) آل عمران: ۱۵۶؛ احزاب: ۱۳ و ۱۶٫
(4) توبه: ۶۱٫
(5) همان.
(6) توبه: ۱۰۷ ـ ۱۱۰٫
(7) تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۲؛ تفسیر المیزان، ترجمة سید محمد باقر موسوی همدانی، ج ۹، ص ۴۱۲٫.
(8) فلا تتخذوا منهم أولیاء. (سوره نساء ، آیه 89 و 140)
(9) هم العدو فاحذرهم. (سوره منافقون، آیه 4)
(10) فأعرضوا عنهم ، إنهم رجس. (سوره توبه، آیه 95)
(11) خصال، ص 232، ح .74
(12) احذرکم أهل النفاق فإنهم الضالون المضلون. (نهج البلاغه، خطبه 194)
(13) غرر الحکم، حدیث . 9878
(14) غرر الحکم، حدیث 3857؛ نهج البلاغه، خطبه .230
(15) طبرانى، معجم کبیر، ج 19، ص 388، ح 910؛ کافى، ج 1، ص 397، ح . 1
(16) نهج البلاغه ، نامه . 27
(17) موسوعة الامام على فى الکتاب و السنة و التاریخ، ج 12، ص .272
(18) بحار الانوار، ج 77، ص 271 ،ح 1 و ج 78، ص 9، ح .16
(19) بحار الانوار، ج 75، ص 384، ح .7

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *