ما را در ویراستی دنبال کنید

توجیه کار اشتباه

n بهلول و خلیفه n nروزی بهلول بر هارون وارد شده خلیفه را دید که مشغول صرف شراب است. خلیفه خواست خود را از خوردن حرام تبرئه نماید، لذا از بهلول سئوال کرد : اگر کسی انگور بخورد حرام است؟بهلول جواب داد: خیرخلیفه گفت : بعد از خوردن انگور اگر آب هم بالای آن بخورد چطور است؟بهلول جواب داد : اشکالی ندارد.باز خلیفه گفت : بعد از خوردن انگور و آب مدتی هم در آفتاب بنشیند چطور است؟بهلول جواب داد : باز هم اشکالی ندارد.خلیفه گفت : چطور همین انگور و آب را مدتی در آفتاب بگذارند حرام میشود؟بهلول جواب داد

ادامه مطلب »

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه

  n آسمان چشم گشاده تا از انوار الهی معصومه اهل بیت نورانی شود و ظرف دلش را پر از پرواز فرشتگان سازد. زمین دل گشوده تا همه عطشش را با کرامت کریمه اهل بیت سیراب سازد. زمان، هروله می‏کند تا هلال ذیقعده را در آغوش کشد و از خبر ولادتِ نوری از انوار ولایت در مهد امامت و وصایت، سرشار شور و مستی شود. سلام بر دیدگان معصومی که عصمت، ناخدای دریای نگاهش بود. n « میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد »

ادامه مطلب »

آسان گیر و نرم خو باش

n n قالَ رَسولُ الله( ص): n أَتَدرُونَ عَلی مَن حُرِّمَتِ النّار؟ عَلَی الهَیِّنِ اللَیِّن n n پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: n دانی آتش جهنم بر چه کسی حرام است؟ بر آن کس که آسان گیر و نرم خو باشد. n n The prophet (p b u h) said: n Do you know to whom Will be forbidden the fire of the hell? n To the one who is mild and Lenient. n n آنکس زغضب درنده همچون شیر است                وقتی شود آرام دیگر دیر است n دانی که جهنم بر چه کسی

ادامه مطلب »

انتظار فرج

n مرحوم حاج اسماعیل دولابی از عرفا و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است. n n آن مرحوم می‌فرمایند: n پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند. n یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. n یکی از بچه‌ها که شرور

ادامه مطلب »

سرپرستی وزارت علوم

پس از رای عدم اعتماد نمایندگان ملت به وزیر علوم و عزل رضا فرجی دانا با ۱۴۵ رای مثبت به عدم کفایت وی، حسن روحانی در حکمی محمد علی نجفی را به عنوان سرپرست این وزرات خانه تعیین نمودند. n

ادامه مطلب »

با کدامین عینک به زندگی نگاه میکنی

n n یکی از دوستان تو لاین این پست رو گذاشته بود n بذار دختر بودن و واست تعریف کنم؛  n دختر بودن یعنی دلواپس پدر شدن.  n غصه مادرو خوردن.  n عاشق برادر بودن… n دختر بودن یعنی پدرو مادر و برادر جات تصمیم بگیرن، n جات زندگی کنن ولی بازم تو راضی به یه غم کوچیک تو دلشون نباشی….           n دختر بودن یعنی راحت اشک ریختن، n            n دختر بودن یعنی همه رویاتو جا بذاری تو راه مدرسه…           n دختر بودن یعنی نتونی حرف

ادامه مطلب »

رژیم صهیونیستی و گروه داعش

n بسیاری از تحلیل گران سیاسی از ابتدای بحران سازی غرب در سوریه بر این باور بودند که گروه‌های تروریستی تکفیری که توسط دلارهای عربی و سلاح‌های غربی، رشد می‌کنند و فربه می‌شوند در آینده‌ای نه‌چندان دور همان خطری را برای منطقه ایجاد خواهند کرد که القاعده در روزگار نه‌چندان دور ایجاد کرده بود. n به‌عبارت‌دیگر این گروه‌ها اگرچه که در ابتدا به‌قصد نابودی دولت قانونی سوریه ایجاد شدند اما ناکامی آن‌ها در تحقق کودتا و اشغال در سوریه از یک‌سو و تحولات منطقه از سوی دیگر موجب شد تا مأموریت خود را تغییر دهند و به‌سوی سایر مناطق گسیل شوند.

ادامه مطلب »

مسافر کربلا

n ابوریاض از مسؤلین فعلی در کشور عراق است، ایشان میگفت در سالهای جنگ عراق علیه ایران فرزندم به اجبار به سربازی رفته بود، بعداز یکی از عملیاتهای ایران از طریق ارتش به من اطلاع دادند که پسرت در جنگ کشته شده. خیلی ناراحت بودم، با اتومبیل خودم از بغداد برای تحویل جسد راهی جنوب شدم. به محل تحویل اجساد رفتم، کارت و پلاک پسرم را تحویل گرفتم، کارت متعلق به خودش بود. اما وقتی برای تحویل جسد رفتم باتعجب دیدم که این جنازه متعلق به پسرم نیست… n چهره او شبیه بسیجیان ایرانی بود، بسیار نورانی n با مسؤل مربوطه

ادامه مطلب »

چادر سیاه من

n می گویند سیاهی چادر چشم را می زند… n چشم آدم های حریص را… n دل آدم های مریض و بیمار دل را، چشم را که هیچ،خبر ندارند تازگی ها دل را هم می زند… n از شما چه پنهان چادرم دست و پاگیر هم هست n دست و پای بی بند و باری را می بندد. n چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند… n آنها چفیه دارند… n من چادر دارم… n آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند… n من با چادر نماز می خوانم تا به خدا برسم… n آنان

ادامه مطلب »