دعای فرج
بِظُهورِالْحُجَّه..
پیرعصیان شده ام گرچه جوانت هستم
سالیانیست که از منتظرانت هستم!!
روزهایم همه باغیرشما شد سپری
زحمتم شد،چقدرمن نگرانت هستم!!
من که جز درد برای تو ندارم چیزی
آری آن قطره ی روی مُژِگانت هستم
نامم آمد وسط توبه و استغفارت
من همان شرح فلان ابن فلانت هستم
شده ام بین اهالی "یَسٰار" قومت
اولین اسم که جاری به زبانت هستم
بس که آشوب گرفته همه ایمانم را
خاک عالم به سرم
بیا مهدی که بی تو روزه سخت است
شعر زیبا امام زمان(عج)و ماه رمضان
نماز و روزه و افطار عشق است سحر خوردن کنار یار عشق است
نه یکبار از کنار خیمه گاهش گذشتن بل هزاران بار عشق است
شنیدم هاتفی در اسمان گفت غم دل گر خورد غمخوار عشق است
بیا مهدی که بی تو روزه سخت است ضیافتخانه با دلدار عشق است
گلستان جهان
انتظار و منتظر در فرهنگ اسلامی
امید دلها..یوسف زهراء...بیــــــا !!!
باران رحمت الهی...
انتظار آدم را می کشد…
دوباره جمعه شد....
دوباره جمعه شد و.....
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟
شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…
بی تو چه زود میگذرد هفته های ما...
اللّهم عجّل لولیک الفرج...
تنها تو حاضری و ما همه غائبیم...
چه کرده ای که دل برده ای...
مشک بر دوش به دریا آمد،همه گفتند که موسی آمد...
نفس آخر ماهی ها بود،ناگـهان بوی مسیحـا آمد...
حضرت حجة الاسلام و المسلمین »آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى « داستانى را از »آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره « اینچنین نقل فرمود:
یکى از علماى نجف اشرف ، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان «عجل الله تعالى فرجه الشریف « عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرضکردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به »علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع «( متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان »حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف «مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى .
چون خواستى از حضرت ابوالفضل (ع »( حاجت بخواهى ، این چنین بگو: «یا اباالغوث ادرکنى » اى آقا پناهم بده »
یا کاشف الکرب...
عاقبت این عشق هلاکم کند...
در گذر کوی تو خاکم کند....
تشنه بودم. لبانم چون پوست خرمای خشکیده بود. ما - مردان سپاه کوچک حسین - همه این چنین بودیم. دیرزمانی بود که آب مشکها را بین کودکان و مادران شیرده، تقسیم کرده بودیم. عباس بن علی در این کار از همه سبقت گرفته بود. اکنون چشمانش بی رمق و صدایش گرفته بود. بی شک تشنگی، بیش از همه ما بر کام او نیش می زد......
حضرت بقیة الله الاعظم سلام الله علیه:
«سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، هم درد بزرگ برادر که جانش را فدای او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایی برادر بود و از او حفاظت کرد و برای رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایی» را لعنت کند…»
یا صاحب الزمان شرمنده ایم....
العَجَل یا حُجَّةَ اللّه،العَجَل یا بَقیَةَ اللّه...
ای که کردی خَصمُ کین با رحمت للعالمین(صلی الله علیه و آله)
گردنت را حضرت عباس(ع) ما خواهد شکست...
واقعه اسفناک و رنج آور و شرم آور اهانت به پیامبر نور و رحمت حضرت محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله توسط پست ترین موجودات عالم را که دل هر فرد آزاده ای را آزرده و جان را به لب میرساند محکوم مینماییم و از قادر مطلق متعال عاجزانه درخواست مینماییم :"بار الهی تو خود سزای عمل سخیف آنان را بده...."
متاسفانه در اخبار آگاه شدیم تیتر برخی از روزنامه های معلوم الحال داخلی که زنجیره ای از نشریه های اصلاح طلب هستند با نشر برخی از رویدادهای مربوط ،به این توهین وقیح دامن زدند که مسئولین زیربط باید به این مسئله رسیدگی نمایند و اگرنه باید منتظر عذاب سخت الهی باشند...