اما قبل از معرفی انجیل برنابا، ابتدا باید تأمل کنیم که انجیل چیست؟
انجیل کتابی است که خداوند در ابتدای بعثت حضرت عیسی(ع) محتوای آن را بر قلب مبارک او نازل فرمود. آن حضرت از آن کتاب و علم لدنّی که در سینه او آمد میدانست که در هر شهر باید چه سخنانی بگوید و چه کسانی را شفا دهد و حتی در منزل چه شخص اقامت کند. حضرت عیسی(ع) اندک اندک انجیل خود را بر مردم خواند و وقتی قرائت آن کتاب (در مدت سه یا چهار سال) به پایان رسید رسالت ایشان نیز تمام شد. بعد از صعود آن حضرت به آسمان، برنابا شرح معجزات و سخنان و سفرهای آن پیامبر را همچون یک شاهد عینی با جزئیات بسیار مکتوب کرد، که به انجیل برنابا شهرت یافت. برنابا در فصل 221 از این انجیل نوشته است که حضرت عیسی(ع) وی را به نگارش این انجیل واداشته است. او غالباً از خود با عنوان «نامهنگار» تعبیر کرده است:
و عیسی به نامهنگار رو کرده فرمود: «ای برنابا! بر تو است که انجیل مرا حتماً بنویسی و آنچه را که در مدت بودن من در جهان دربارۀ من اتفاق افتاده. و نیز بنویسی آنچه را که بر سر یهودا آمد تا مؤمن فریب نخورد و هر کسی حق را تصدیق نماید.» آنگاه نامهنگار در جواب گفت: «ای معلم! به خواست خدا من خواهم نوشت، ولیکن نمیدانم آنچه را که برای یهودا اتفاق افتاده زیرا همه چیز را ندیدهام.» عیسی در جواب فرمود: «یوحنّا و پطرس که هر چیزی را به چشم خود دیدهاند اینجا هستند، پس آن دو، تو را به هر چه اتفاق افتاده خبر خواهند داد.» (انجیل برنابا 221/ 1 تا 5).
ممکن است که مخالفان بگویند این سخن برنابا صرفاً یک ادعا است و برای اثبات یک سخن نمیتوان از خود گوینده شاهد آورد. پاسخ ما این است که البته ما نیز چنین قصدی نداریم. لکن باید تأمل کرد که اولاً چرا چنین سخنی توسط نویسندگان اناجیل دیگر ادعا نشده؟ بلکه آنها حتی در انجیل خود ادعا نکردهاند که یک ناظر و شاهد درجه اول بودهاند. و ثانیاً برنابا در اینجا به حضرت عیسی(ع) اعتراف میکند که او در برخی مواقع حضور نداشته است. لذا عیسی(ع) او را به مشاهدات پطرس و یوحنا حوالت میدهد. ثالثاً که متن انجیل برنابا به روشنی بر نگاه صادق و دقیق یک ناظر عینی و شاهد صادق که وقایع، سخنان، زمانها و مکانها را به درستی ثبت کرده دلالت دارد (چنانکه خواهیم دید). و البته حتی یکی از این اوصاف در هیچکدام از اناجیل اربعه و حتی در مجموع آنها وجود ندارد، و چنانچه وجود داشت دیگر لازم نبود که چهار انجیل قبول کنند. بلکه به همان نسخهای که شامل این اوصاف میشد بسنده میکردند.
اما مسیحیان نیز به کتاب نیاز داشتند و سخنان شفاهی و نامههای پولس برای آنها کافی نبود هرچند که آنها بعدها این نامههای معمولی را جزو متون دینی شمردند و بر رسائل حواریون در عهد جدید مقدم داشتند. لذا آنها مطابق یک الگوی از پیش تعیینشده قسمتهایی از انجیل برنابا را بازنویسی کردند و به صورت اناجیل متی، مرقس و لوقا در آوردند و انتهای آن را مطابق قرائت پولس در تصلیب عیسی رقم زدند و سعی کردند دلایلی برای لزوم تصلیب عیسی در متن خود بتراشند.
اما این اناجیل باعث نشد که مردم مطالعه انجیل برنابا را رها کنند خصوصاً که محتوای آنها نیز تفاوت بسیار زیادی با نسخه برنابا داشت. لذا مسیحیان برخی از وقایع دیگر را که ذکر نشده بود به عنوان یک متمم در قالب انجیل یوحنا درآوردند. به همین جهت است که نویسندۀ انجیل یوحنا به دروغ به مخاطب خود اطمینان میدهد که او مطالب انجیل خود را بر اساس مشاهدات و مکتوبات شاگرد محبوب عیسی(ع) نگاشته است؛ شاگردی که او نمیتواند نامش را ببرد. کذب انجیل یوحنا علاوه بر دخل و تصرف بسیار زیاد در وقایع و سخنان حضرت عیسی(ع)، در این است که نویسنده این انجیل انتهای آن را با تصلیب عیسی رقم زده است. ما در ادامه به برخی اقتباسهای اناجیل اربعه از انجیل برنابا خواهیم پرداخت.
اگر کسی از علت توطئه علیه برنابا بپرسد باید پاسخ گفت که نزاع اصلی به شبهه تصلیب عیسی(ع) بازمیگردد. برنابا و حواریون، حضرت عیسی(ع) را مصلوب نمیدانستند ولی پولس که بر مصلوب شدن عیسی ادعا میکرد با آنها مخالفت مینمود. لذا از فلسطین خارج شد و قرائت خود از عیسی(ع) را در یونان و روم، شهر به شهر ترویج میکرد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.