۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید امر به معروف» ثبت شده است

چرا پلاکتو پرت کردی ؟

پلاکشو پرت کرد تو
گفتم:
چرا پلاکتو پرت کردی ؟


گفت: الان تیر میخوریم شهید میشیم.
من هر چی فکر کردم جنازه ی من میاد بعدش عجب تشییعی میشه .

 نگاه کردم من قبل از  شهادت ، شهوت شهادت دارم که عجب تشییع جنازه ای میشه ، یه توجیه هم میکنیم ، عجب تاثیری میزاره .

 میخوام مفقود شم  جنازم نیاد ، تا قبل از دیدار خدا این شهوت رو هم بخشکونم.

 پلاکشو کند و رفت و تیر خورد و مفقود شد.

۱ ۰ ۱ دیدگاه

خرم آن روز....

خرم آن روز....

آوینی را برای بار اول توی جمکران دیدمش.آن موقع هنوز نمی‌شناختمش.نشسته بود و با صدایی گرم، دعا می‌خواند و نرم نرم می‌گریست.کنارش نشستم و دل به دعایش سپردم.دعا که تمام شد سلام و علیکی کردم و التماس دعا گفتم.

گفت«:محتاج دعائیم.»

دیوان حافظی دستم بود، وقتی آن را دید، پرسید:«با حافظ همراهید؟» گفتم:«دوست دارم.»

گفت:«برایم باز کن.» حافظ را باز کردم این شعر آمد:«خرم آن روز کزین منزل ویران بروم.» با شنیدن این مصراع، گریه‌اش گرفت، من هم گریه کردم.از او پرسیدم:«شما؟»گفت :«مهره‌ای گم شده در صفحه‌ی شطرنج الهی.»

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دومین شهید ناهی از منکر ˈمسعود مددخانیˈ

پیکر مطهر ˈمسعود مددخانیˈ دومین شهید ناهی از منکر در سال جاری مظلومانه و بدون حضور مسوولان کشوری و استانی،  در منطقه ستارخان تهران تشییع شد.

این شهید ناهی از منکر بر دستان اقشار مختلف جامعه اعم از بسیجیان، سپاهیان از محل سکونتش در خیابان استوار منطقه ستارخان به سمت قطعه صالحین بهشت زهرا (س) تشییع شد.
جانباز بسیجی آمر به معروف و ناهی از منکر «مسعود مددخانی» روز شنبه هفته جاری بعد از تحمل 19 سال درد و رنج در بیمارستان بقیه الله تهران دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت .

شهید مددخانی در سال ۱۳۷۴ در حین اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر با اراذل و اوباش منطقه فلاح در ساختمان در حال احداث درگیر شده و توسط این افراد بعد از ضرب و شتم از بالای ساختمان سقوط کرد و دچار ضایعه نخاعی شد.

وی در طول این سال ها ۴ بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و در نهایت روز شنبه هفته جاری در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید.
سومین روز درگذشت این ناهی از منکر روز پنجشنبه هفته جاری ( ۲۱ فروردین) ساعت ۱۶ تا ۳۰/۱۷ دقیقه در خیابان ستارخان – سه راه تهران ویلا – سالن محراب برگزار می شود.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

نامه شهید علی خلیلی به رهبری 15روز قبل ازشهادت...

سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر  جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…

من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی

۰ ۰ ۱ دیدگاه

شهید امر به معروف

شهید علی خلیلی

علی خلیلی جانباز نهی از منکر ساعت ۱۹ روز یکشنبه بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.

شهید خلیلی از مربیان موسسه بهشت تهران ۲۵ تیر ماه سال ۱۳۹۰ در حین بازگشت از هیئت به همراه چند نفر از دانش آموزان خود، به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

وی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از ۱۵ دقیقه در خون خود می‌غلتید.

فردا (سه شنبه) ساعت ۹:۳۰ صبح پیکر شهید خلیلی از مسجد فاطمه زهرا(س) در نارمک به سمت مسجد النبی(ص) تشیع خواهد شد؛ همچنین ساعت ۱۱ صبح در مسجد النبی نارمک آیت الله صدیقی نماز را بر پیکر شهید علی خلیلی خواهد خواند و پس از آن پیکر شهید به سمت بهشت زهرا تشییع و در قطعه شهدا به خاک سپرده می شود.

در باغ شهادت باز باز است...

سخن نویسنده:

خوشا به سعادتش، در روزگاری که اکثر ما عادت کردیم به سکوت در مقابل این همه بی عفتی و بی حیایی وبسیاری از زیر پا گذاشتن ارزش های اسلامی و خاموش از کنارشان رد شدیم تو شهید بزرگوار نه تنها خاموش نبودی بلکه به جدیت با آن شروران برخورد کردی، تا این‌ که همزمان با ایام شهادت مادر، تو سرباز ولایت نیز به شهادت رسیدی.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۸ دیدگاه


آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه
پیوندها