بسم رب الشهداء و الصدیقین
معرفی مختصری از شهید مدافع حرم و شهید قرآنی
اکبر شهریاری
نام استشهادی : باقر
نام فرزند : محمدباقر
همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید محمود رضا بیضایی که دو روز بعد از شهادت ایشان به شهادت نائل گردیدند.
سنگ سبز رنگ بالای سر مزار شهید :
اهدایی آستان مقدس حضرت امام حسین علیه السلام
تاریخ تولد : اول فروردین ماه1363
محل تولد: تهران _ کیانشهر
وضعیت تاهل: متاهل
دارای یک فرزند پسر بنام محمدباقر
فرزند چهارم خانوادهی آقای خیرالله شهریاری
دانش آموختهی: دانشگاه امام حسین علیه السلام
دانشجوی: رشته ی علوم سیاسی
اعزام به سوریه: بر حسب وظیفه
تخصص: نقشه خوانی- تاکتیک - جنگ های نامنظم
شهادت در تاریخ : اول بهمن ماه سال ۱۳۹۲
محل شهادت: سوریه _ ریف دمشق
محل دفن: تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها ، قطعه 26 ، ردیف 72 ، شماره 16
شهید مورد علاقه : شهدای گمنام
صفات بارز اخلاقی:
حافظ کل قرآن ، عامل به قرآن ،بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستان ، ورزشکار ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده،آمر به معروف و ناهی از منکر ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر ، احترام به پدر و مادر، کمک به همسر در امور خانه داری، نظامی متخصص و...
علایق:
مطالعه ،قرائت قرآن و انس با قرآن، ورزش (فوتبال ، تکواندو ، کوهنوردی و راپل) ، چتربازی ، خوشنویسی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهداء ، خدمت به شهداء ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) ،مداحی در هیئت و مجالس مذهبی و ....
دست نوشته شهید اکبر شهریاری
باسمه تعالی
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا خودت می دانی که غیر از تو کسی را ندارم و کسی نیست بجز تو که از درون و برون من آگاه باشد، لذا فقط از تو می خواهم که مرا هدایت کنی و همچنین یاریم کنی و در نهایت به سعادت واقعی برسانی که همان شهادت می باشد.اکبر شهریاری
یکشنبه 83/1/23
اربعین حسینی
نقل از همسر شهید :
متولد 1370
ازدواج 1390
یادگار شهید : محمد باقر شهریاری که در زمان شهادت پدر 3 ماهه بود...
.
همسر شهید:
همسرم عاشق شهادت بود
تمام کارها و اساس زندگیاش
شهادت و پیروی از امام(ره) و رهبر معظم انقلاب پایه گذاری شده بود
میگفت
آرزو دارم تا جوان هستیم امام زمان را ببینیم و شهید شویم
و از من میخواست
برای شهادتش دعا کنم
وقتی رسانهها درگیریهای سوریه را نشان میدادند
نگران میشدم
با خود فکر میکردم احتمال دارد همسر من هم شهید شود.
روزی که میخواست به ماموریت برود
به او گفتم
بگذار محمدباقر بیشتر تو را ببیند.
گفتم
تو تازه بابا شدی.
اما او بند این حرفها نبود.
اکبر عاجزانه دعا میکرد و زجه میزد و از خدا شهادتش را میخواست.
سال 1390 و1391 اربعین پیاده به کربلا و زیارت امام حسین (ع) رفت،
عاجزانه از امام حسین(ع) میخواست
شهادت را نصیبش کند.
مدت زندگی ما آنقدر کوتاه بود که خاطره و حرف خاصی نمیماند.
در طول زندگی 2 سالهام
دو بار سفر زیارتی مشهد و یک بار سفر کربلا رفتیم
.
"اکبر" آدم "توداری" بود
وقتش را بیشتر صرف مطالعه و قرائت قرآن میکرد
وقت برایش تنگ بود.
به شهدا خیلی علاقه داشت خیلی از خاطرات کتاب شهدا را خوانده بود.
.
آخرین تماس ما شب دوشنبه بود
از احوال من
از پسرمان" محمد باقر" سوال کرد.
میگفت
نماز دعا یادت نرود،
میدانستم راجع به شهادتش میخواهد دعا کنم
ناخودآگاه هنگام دعا یادم میآمد،
میگفتم
خدایا اکبر هرچه میخواهد به او بده
هر چه خودت صلاح میدانی
همان شود.
خوب جایی به شهادت رسید
شهادت گوارای وجودش
به نظرم در دو سال زندگیمان
رفتارش رفتار آدم عادی نبود
خیلی معنوی بود
به خدا نزدیک بود
کسی که نمازش را اول وقت میخواند
نمازش را باعشق میخواند.
به من میگفت
بیا تصمیم بگیریم هرجا بودیم در خیابان و مهمانی نمازمان را اول وقت بخوانیم
نماز اول وقت
ما را به همه جا میرساند
میگویند
اکبر به پدر و مادرش احترام میکرد.
روی قرائت قران دقیق بود که روزی یک ساعت قرآن بخواند
به حلال وحرام و لقمه حلال اهمیت میداد.
به زحمت کانال تلگرام
telegram.me/shahidmostafasadrzade
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.